معنی شعر چون بمیرم ای نمی‌دانم که باران کن مراکه بارن کن

باران حضورت که ببارد تنهايی ام
خشکسالی اش را تعطیل می کند
به حرمت قطراتی از جنس تو
•
اس ام اس باران
sms baran
•
در اين شبــهاي بـــارانی  غــــــم انگیز است تنـــــــهايــــــی
بـــــــه امـــــــید نگـــــــاهی تلــخ که می آیـــــی
به احســــاست قســــــم یــــک شب
  دلم می میرد از حسرت
و من اهسته میگویم :
تــــــو هــــــــم دیـــــگر نمـــیـــايــــی …
•
اس ام اس باران
sms baran
•
بــــــــاران مــی خـــواهــــم
  آنـــقــدر شــــدیـــ�

:: اي باران.از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. بايد عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. بايد کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه براي خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری اين بارش. بهار دارد مى رسد. اين را من نمى گویم.تقویم نمی گوید. شکوفه ها نمی گویند.امشب اين قطره هاي معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه اي

:: اي باران.از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. بايد عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. بايد کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه براي خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری اين بارش. بهار دارد مى رسد. اين را من نمى گویم.تقویم نمی گوید. شکوفه ها نمی گویند.امشب اين قطره هاي معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه اي

الف.
 سلام.
  نمی‌توانم تصوّری داشته باشم از اين که اگر سرگذشت تا به ام‌روزم را براي منِ پارسال‌م تعریف می‌کردید چه واکنشی نشان می‌داد. راست‌ش به غايت غریب‌ست. و زنده‌گی مگر هم‌اين تجربه کردن‌ها نیست؟ هم‌اين که نمی‌توانم براي سالِ بعدم تصوّری داشته باشم مگر هیجان‌انگیزش نمی‌کند؟ راست‌ش قضیه اين‌جاست که من نمي‌دانم چه می‌خواهم بکنم. درگیر اين بی‌هدفیِ مزمن شده‌ام. خسته شده‌ام. از کار دوّم هم درآمده‌ام. بی‌پول. بی‌هدفِ درست و م

پیش بینی 24 ساعته بارش باران و برف
پیش بینی بارش برف و باران براي فردا
در تصویر زیر که مرتبن بصورت خودکار آپدیت می شود می توانید پوشش ابر و باراش برف و باران 24 ساعت آینده ايران را ببینید
توضیحات نوشته هاي کادر سیاه بالاي تصویر از چپ به راست: ساعت ، روز ، ماه (به میلادی) ، سال ، ساعت گرینویچ (GMT)

چون بميرم – اِی نمي‌دانم که – باران کن مرا
در مسیرِ خویشتن از رهسپاران کن مرا
خاک و باد و آتش و آبی کزان بِسْرشتی‌ام
وامَگیر از من، روان در روزگاران کن مرا
آب را، گیرم به قدرِ قطره‌اي، در نیمروز
بر گیاهی در کویری بار و، باران کن مرا
مُشتِ خاک‌ام را به پابوسِ شقايق‌ها ببر
وین‌چنین چشم-و-چراغِ نوبهاران کن مرا
باد را همرزمِ توفان کن، که بیخِ ظُلم را،
بَرکَنَد از خاک و، باز از بی‌قراران کن مرا
زآتش‌ام شور-و-شراری در دلِ عشّاق نِه
زین‌�

امروز طراوت و فرجامی رفتند براي توجیهی و مشخص شدن پست هاشان. با همه وسايلشان رفتند و امروز نگه‌شان داشتند و راستش نمی دانم چند روز نگه‌شان می دارند. نمی دانم فردا بر می گردد یا نه. همین امروز هم چون کمی احتمال می دادیم که برگردند، هر صداي پايی را توی راه پله می شنیدم منتظر صداي در می ماندم.
کل روز را ظرف شسته ام یا تنها روی مبل دراز کشیدم.
مدت ها بود روزی اين چنین تنها و خالی نداشته بودم.
مامان هم هرجا در و پنجره جالبی می بیند یاد من می افتد و برا

 
 
بايد به چشم هايم نگاه کنی
اين شعرها
هرچقدر هم خوب باشند
نمی توانند دلتنگی ام را
بیان کنند
چترهاي کاغذی
زیر باران
دوام نمی آورند.!
 
"محسن حسینخانی"
 
پ.ن1:
قلمرو تو چشم است
در هوايی بارانی
دارم تمام می شوم،
بیا.
 
"عباس معروفی"
 
پ.ن2:
کاش می شد حرف نزنم
و فقط دست‌هات را
روی تنم لمس کنم.
 
 
"عباس معروفی"
 
پ.ن3:
باران یعنی برگشتن هواي مه آلود شیروانی هاي شاد!باران یعنی قرارهاي خیسباران یعنی تو برمی‌گردیشعر بر می‌گردد
"‫‏نزارقبانی‬"
 

کسی آمد
از آنطرف پرچین بارانی عصر
در چشمانش،
آفاقی پر از رنگ هاي زنده 
میان بازوانش،
غروبی از طلا و سرب 
چه آرام می بارید در چشمان دشت 
بین ما،
تنها یک رنگین کمان فاصله افتاده بود!
کسی آمد،
و به من گفت:
من از آنجا می آیم
از اوج ها
از ابرهايی که تا زمین 
بجز فرود آمدن میان دو بال پرستو راهی نباشد!
من سیل را باور ندارم،
کسی  که آمد
به من گفت او:
من از آنجا می آیم،
از میان ابرهاي بارانی،
نامش برکت بود و آبادانی
دوست شقايق ها،
دستانش پر از شکوفه هاي مه

موضوع انشا امرو ما اين بود(خدايیش خیلی بچه گونه اس)
من یه حدودیش که یادمه نوشتم:
باران وقتی می بارد دلتنگی هايت را می شوید و با خود می برد،حس عجیبی دارم وقتی باران می بارد،،،احساس سبکی و آرامش میکنم،اين بهترین حسی است که من تجربه کرده ام
دوست دارم باران باشم و ببارم بی آنکه بدانم و بپرسم اين کاسه هاي خالی از آن کیست،باران باش و ببار و نپرس کاسه هاي خالی از آن کیست

+تو کلاسم نوشتم فک نکنید رفتم از گوگل کمک گرفتم
ولی  خدايیش خیلی چرت نوشتم
البته

 
اس ام اس زیباي باران و پايیز  
پايیز با چمدانی از خاطره نزدیک است
من و پايیز سال هاست پیچیده‌ايم به هم …
 
♠ اس ام اس زیباي باران و پايیز ♠
 
پايیز مرا عاشق می کند ، باران عاشق تر
حالا تو بگو اين باران پايیزی با من چه می کند ؟
 
♠ اس ام اس زیباي باران و پايیز ♠
 
غم انگیز است پايیز
و غم انگیزتر وقتی تو باشی
و من زیر باران برگ ها را با خیالت تنها قدم بزنم …
 
♠ اس ام اس زیباي باران و پايیز ♠
 
اين مهر که از راه رسد
دیگر تو را دست باد نمی سپارم ، ب�

 نزار قبانی
دوباره باران گرفتباران معشوقه‌ی من استبه پیش بازش در مهتابی می‌ايستممی‌گذارم صورتم را ولباسهايم را بشویداسفنج وارباران یعنی برگشتن هواي مه آلود شیروانی هاي شاد!باران یعنی قرارهاي خیسباران یعنی تو برمی‌گردیشعر بر می‌گرددپايیز به معني رسیدن دست هاي تابستانی توستپايیز یعنی مو و لبان تودست‌کش ها و بارانی توو عطر هندی‌ات که صد پاره‌ام می‌کندباران‌، ترانه‌اي بکر و وحشی سترپ رپه‌ی طبل‌هاي آفریقايی ستزله وار می‌لرزاند

بار الها چقدر در گرداب دنیا غرق شده ايم.غافل از روزی که بايد به خدا پاسخ بدهیم . نمی دانم اگر اکنون امام عصر (ع) ظهور کند، چه جوابی به او خواهیم داد . حقیقتا غیر از شرم و خجالت از حضور خود در اين دنیا و از اينکه خود را شیعه و منتظر نامیدیم اما فقط اداي شیعه ها را در آوردیم، پاسخی نخواهیم داشت.
نمی دانم چه جوابی خواهم داد .اما می دانم،  می دانم که اگر بیايد دیگر کسی به کسی ظلم نخواهد کرد. می دانم که دیگر کسی گران فروشی و کم فروشی نخواهد کرد . می دانم

یا صاحب امان (عج)! نمی دانم الآن کجا هستید…اين استقرت بک النوی…اما می دانم که دل نازنینتان بر مظلومیت شیعیانتان در سراسر دنیا ریش است…
نمی دانم تا طلوع خورشید وجود مبارکتان بر دنیاي ظلمانی خلايق چقدر مانده ؟ اما می دانم که شما هم به انتظار اذن الهی هستید براي زدودن تمام ناپاکی ها و پلشتی ها از تارَک دین و دنیا.
و چه زیباست روزهاي آمدنتان که فصل اقتدار شیعه ی مظلوم و مهجور است.کاش آن روز نزدیک باشد…ونراه قریبا.
روزی که صداي آسمانی انا الم�

درود. خواستم که بنویسم اما نمی توانم. مادربزرگ را ظهر دیدم. نشسته بود و آب می نوشید. صحبت کوتاهی داشتیم. بعد از ظهر دیگر بیدار نشد. خداي بلند مرتبه همه ما را بیامرزد. آمین.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
 

بسم الله
نه آذر!؟
چقدر زیاد نبودم!
نه فاطمه؟!
فکر می کردم ته تهش چند ماه
نه حدود یکسال!
حالا شروع کنم؟
براي کی؟!
چرا؟
بذار اينجا مثل اين چند ماه خاک بخوره
قلمم خشک شد وقتی دیدم گذشتم با حالم چقدر فرق داره!
از ترس آینده قلمم خشک شده.از ترس اينکه خودم نباشم!
پ.ن:
آن گاه از خودم ترسیدم
که وقتی باران گرفت
زیر چتر رفتم و ترسیدم از خیس شدن!
آن روز فهمیدم با باران غریبه شدم
با زمین قهر کرده ام
و دیگر خودم را دوست ندارم

حوالی شهریور
که از قضا باران می ب�

اس ام اس هاي زیبا و احساسی روزهاي بارانی
 
باران حضورت که ببارد تنهايی امخشکسالی اش را تعطیل می کندبه حرمت قطراتی از جنس تو
 
♥ اس ام اس هاي زیبا و احساسی روزهاي بارانی ♥
 
یه خیابونیه باروندستهاي یخ کردهیه آهنگکلی فکر !و پاکت سیگار به ازاي تمام شارژهايی که بايد براي با تو” بودن خریده میشد … !
 
♥ اس ام اس هاي زیبا و احساسی روزهاي بارانی ♥
 
در اين شبــهاي بـــارانی  غــــــم انگیز است تنـــــــهايــــــیبـــــــه امـــــــید نگــــــ�

با اطمینان می‌دانم که هر روز زندگی اين فرصت را در اختیارت قرار می‌دهد که نفسی تازه کنی، از قید و بند رها شوی و تا جايی که می‌توانی صاحب یک زندگی بدون پشیمانی و سرشار از لذت، خنده و شادی باشی. می‌توانی آن‌طور که روحت به تو القا می‌کند در صحنه زندگی همچون رقص والس، حرکت کنی یا کنار دیوار بنشینی و اجازه دهی سايه اي از ترس و تردید تو را پس بزند
| با اطمینان می‌دانم که/اپرا وینفری |

باران کُنَد، زِ لوحِ زمین، نقشِ اشک، پاک
آوازِ در، به نعره‌یِ توفان، شود هلاک
بی‌هوده می‌فشانی اشک اين‌چنین به خاک
بی‌هوده می‌زنی به در، انگشتِ دردناک.
دانم که آن‌چه خواهی از اين بازگشت، چیست؛
اين در-به-صبر-کوفتن، از دردِ بی‌کسی ست.
دانم که اشکِ گرمِ تو دیگر دروغ نیست؛
چون مرهمی، صدايِ تو با دردِ من یکی ست.
افسوس بر تو باد و، به من باد! از آن که درد،
بیمار و دردِ او را، با هم هلاک کرد.
اي بی‌مریض دارو! زان زخم‌خورده مَرد،
یک لکّه دود

باران میبارید
او با ذوق میان باران میدوید
و دستان کوچکش را میگشود.
و قطرات را در کف دستهاي مهربانش جمع میکرد.
و بر سرم میان تنگ آب می ریخت.
چقدر زندان بانم دوستداشتنی ومهربان است.
دلتنگ دریايم اما لبخند عجیبش مرا محسور اين تنگ میکند.
مجازات ماهی عاشق اينست!

اگر می‌خواين دقیقا بدونین که چه قدر طول می‌کشه تا براي کسی، دیگه دل‌تنگ نباشید میتونم بهتون بگم بیشتر از 12سال و 20 روز!!
+ بخونید.
 
پ. ن: عنوان مصرع اول شعری از کاظم بهمنی
کوچه مهر، سر نبش، کماکان باران/دیدن حجله من اول آبان سخت است.

 
 
ماه صفر باشد و
پنجشنبه باشد و
دوستانمان همه مشغول چمدان اربعین بستن و
ما روی تخت روبروی پنجره خوابگاه بنشینیم و پوستر بزنیم براي اينجا و
ساعت شماری کنیم که شب بشود تا برویم و رزق تولدمان را بگیریم از حرف هاي آن ِ نترس!
باشد که رستگار شویم.
و نترس!
(هرجا باران رحمتی باریدن گرفته روی سر خوبان؛ما پررو پررو و دوان دوان میرویم آن دور و بر ها تا شايد از لطف خدا رطوبتی هم از آن باران بر سر ما بنشیند و بماند.بس که کویریم.هر چه باران می باردن

به نام او.
تک و توکی برگ‌هاي زرد
روی دست هاي باد می‌رقصند 
دلم یواش یواش پايین میریزد.
دوباره پايیز
تحمل جنون پايیزی براي دلم طاقت فرساست؛ با اين حجم از دلتنگی‌هاي عجین شده در تار و پود قلبم چگونه از پايیز فرار نکنم؟
براي یکبار هم که شده، پايیز نیايد، برگ ها نریزند، اينقدر همه جا زرد و نارنجی نباشد، آسمان پر از ابرهاي سیاه نباشد!
باران . باران . ببارد 
اصلا برف هم ببارد
اصلا بیا و با برف‌ها و باران‌ها و برگ‌ها یکبار هم که شده طُّ هم ببار

عجب روزهايی هستند اين روزها! اين روزها، روزهاي خوبی نیستند. نمي‌دانم چه‌ام شده. اين روزها را دوست ندارم. مدام به همه می‌پرم و چند ساعت بعدش دوباره از همان آدم‌ها معذرت‌خواهی می‌کنم. نگران‌تر از قبل هستم. عصبی‌تر از قبل هستم. فکر می‌کنم بیشتر مشکلاتی که جهان و جهانیان درگیرش هستند، یک‌ سرش مربوط به آدم‌هاي دوروبرم باشد. باز خودم را از بقیه مردم سوا کرده‌ام و فکر می‌کنم هنوز جزء پاک‌ترین‌ها هستم. می‌دانم اشتباه می‌کنم. می‌دانم که می�

صداي غرش رعد و آواي خوش باران حواسش را پرت می کند. عینک را از روی چشمان دریايی اش بر میدارد و از پشت میز بلند می شود.
دو دل است که پشت پنجره به تماشا بنشیند یا به تراس برود و لمسش کند؟
تصمیمش را می گیرد،حقِ اين باران نه با تماشا ادا می شود نه با لمس.حقِ اين باران تنها با یکی شدن ، ادا می شود.
سرسری لباسی می پوشد و شالی بر سر میندازد و دوان دوان به سمت آسانسور می رود.
بالاخره انتظار به پايان رسید، با ذوق به سمت خیابان پرواز می کند.
دستانش را باز می ک�

دانلود آهنگ میلاد باران من دیوانه | متن+کیفیت
همین حالا دانلود کنید آهنگ جدید میلاد باران بنام من دیوانه با متن و دو کیفیت 320 و 128
شعر : علی بحرینی / آهنگسازی : میلاد باران/ تنظیم کننده : پیام هوشمند
Exclusive Song: Milad Baran – Mane Divane” With Text And Direct Links In jazzmusic
متن آهنگ من دیوانه میلاد باران
♪♪♫♫♪♪♯
همه فهمیدن من و تو به وصلیم زیر بار طعنه ها ساده نشکستیمهمه فهمیدن ساده دل بستیم اهل احساس شدیم و همچنان هستیمدل من دیوانه عاشق به تو گرم است به اينکه باشی �

بارندگی اخیر در روستاي محمدزینا نماها و جاذبه هاي چشم نواز زیبايی را ايجاد نموده است. تصاویری که در ادامه می بینیم چندنما از هواي بعد از باران چند روز گذشته در محمدزینا است که محمدزینا آنلاين آن ها را به تصویر کشیده است.
ادامه مطلب

زینب آمد.زینب در باران آمد.اما اي کاش اين بار باران نمی‌آمد!بارانِ تیر و نیزه و شمشیر؛و در شهر شام، باران سنگ.بارانی بی‌طراوت و خشک!آن‌قدر باران آمد که خون جاری شد.اطفال حسین سیراب شدند.و لنگر هستی امام زین العباد، بیمارتر شدند.
اما باز باران می‌آمد.باران ناسزاهاي شامیان؛و نگاه پر ترحم دخترکانِ سنگ به دست.به چهره‌ی معصوم دخترک سه ساله‌ی یتیم.که از گوش بی‌گوشواره‌اش خون می‌چکید.و نگاهش به دخترکانی بود که دستشان به دست بابايشا

ساعت به ساعت بوی باران درحیاط خاک خورده کاخ سفید بیشترمیشد.اين باران بعدازطوفان حاصل ازجنگ فقراوسرمايه داران وال استریت مداوم میباریدوقطعی نداشت.
دراورژانس بیمارستان ها عده زیادی سیل زده سرمازده وجودداشت امااولویت درمان ابتداباکاخ سفیدنشینان وافرادداراي نفوذی بود که دنبال دیوارکشیدن بین خودودیگران بودند.
گویی خون اين افرادازدیگران بهتر باشد.

می‌خواهی چه‌چیزی را برايت توضیح بدهم ؟ می‌خواهی از چه برايت بگویم وقتی خودم هم درست نمي‌دانم کجاي اين کلاف سردرگم به کجاي شال‌گردن ِ سرمه‌اي ِ تو می‌رسد ؟ وقتی نمي‌دانم گریه‌ی بی‌وقفه‌ی دیشب از " پدر ببین مهدی‌ات کم آورده "ی سیدمهدی بود یا از حس ِ حال‌به‌هم‌زن ِ بعد از بحث و دعوا . وقتی نمي‌دانم بغض ِ امشب گره می‌خورَد به بغض ِ غریبانه‌ی ارمیا ، یا به گریه‌هاي تو توی سطرسطر ِ بیوتن و انبوه ِ موها و ریش‌هايی که نگذاشته‌اند تف�