نتایج جستجو برای عبارت :

احسای خودمون از دیدن شنیدن

توضیح اضافه نمیخوادمخاطب خاص هم ندارهاز اون جمله هاست که دوست دارمچرا واقعا همش در تلاشیم که سر همدیگه کلاه بذاریم ، تا کی میخوایم خودمون سر خودمون و دوستامون و . کلاه بذاریم ، ما همه هم وطنیم ، چرا از سادگی و صداقت سوءاستفاده می کنیم ، بعضی وقتا به خاطر اعتماد زیاد یا محبت زیاد خودمون رو موظف به سوءاستفاده می کنیم و همش دنبال موقعیت برای سوءاستفاده هستیم .آیا این مسلمانیه ؟؟؟؟به خودمون بیایم .
خداروشکر ما که خودمون هیچ مشکلی نداریم
خداروشکر موضوع امریکا داریم حل میکنیم
کم کم بریم مشکللات همه جهان حل کنیم
ما که مشکل نداریم هرچی مشکل مال بیرونی هاست
خودمون کم مشکل داریم باید
هیییییییییییییییییییییی
خدایش خودمون کم مشکل داریم باید ب اینا رسیدگی کنیم
یه چیزهایی هم هیچ‌وقت برای ما نیست. می‌دونم این جمله خیلی دم دستی و کپشن‌طوره، و می‌دونم که این شاید یکی از بدیهیات و نکات اولیه‌ایه که باید دربارۀ زندگی بدونیم؛ ولی واقعاً این‌طور هستیم؟ واقعاً این‌طور هستم؟ گاهی تا دم مرگ نمی‌خوایم این رو باور کنیم و به‌خاطر نداشته‌ها یا ازدست‌داده‌هامون حرص و اندوه و حسادت رو توی خودمون تلنبار می‌کنیم. یه‌جورهایی انگار نمی‌خوایم بریم سراغ چیزهای دیگه؛ حالا از سر تنبلیه یا ناامیدی یا چی نمی‌
 
 
تا یه مدتی کلا ذهنم درگیر یه فکرایی بود. فقط فکر میکردم و حسرت میخوردم. اونم این که چی میشد  خودمون میتونستیم ادمای اطرافمونو انتخاب کنیم؟! مثلا خیلی از ادمهایی هستند که می بینیمشون و با خودمون میگیم چی میشد این با من نسبت نزدیک داشت؟ چی میشد این دوست من میشد؟ مثلا با خیلیا توی فضای مجازی اشنا میشدیم و این غریبه گاها از صد تا اشنا اشناتر میشد با ما. اونقدری که از تمام جیک و پوکمون خبر دار میشد. با اون راحت بودیم و با خودمون میگفتیم ای کاش هم
روزی یک کار خوب کنیم
همۀ ما دم از این می زنیم که چرا جامعه بد و خرابه ، چرا هیچ کس به هیچ کس کمک نمیکنه
ولی آیا فکر کردیم که خودمون شروع کنندۀ یه زنجیره باشیم؟
تا حالا فکر کردیم که وقتی کسی رو خوشحال میبینیم، خودمون چقدر ذوق زده میشیم؟!! 
ادامه مطلب
 
تا حالا شده از خودمون بپرسیم کهقیمت یک روز زندگی چنده؟پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟چرا آبونمان اکسیژن هوا رو پرداخت نمیکنیم؟قیمت یک ساعت روشنایی خورشید چنده؟قیمت یک دست سالم چنده؟یک چشم بی عیب چقدر می ارزه؟قیمت یک سلامتی فابریک چنده؟اینا همه لطفه …همه نعمته که ما به حساب حق و حقوق خودمون میذاریمتا اونجا که اگه صاحبش بخواد میتونه همه رو آنی ازمون پس بگیرهقدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر …به زندگیت ایمان داشته
یکی از آرزوهام اینه یه مزدا دو کابین بخرم که باهاش هم بشه چیزی فروخت هم بشه مسافرت خانوادگی رفت(هم باری و هم سواری بشه)
باهاش بریم مسافرتی که هر بار با اتوبوس مجبوریم بریم
باغ فامیلا که هر بار چند جعبه میوه هم میدن موقع برگشتن با خواهش و تمنا توی قسمت بار اتوبوس جا میدادیم.با یه پول اضافه
مزدا وانت که بتونم بخرم، دیگه هم با ماشین خودمون میریم سفر. هم با ماشین خودمون ساک ها و سوغاتی و میوه ها رو می بریم.
میدونید چرا ما هر از چند گاهی یا حتی <<< همیشه>>> یه چهره واقعیمون یه نقاب زیبا می زنیم؟؟؟
همونطور که از اسمش پیداست نقاب یعنی چیزی که ظاهرش با باطنش فرق می کنه ، حالا چرا ما نقاب می زنیم؟؟؟ که از خودمون دور بشیم؟ بله
ما نقاب به چهرمون می زنیم تا خود واقعیمونو پنهون کنیم و یا <<فراموش کنیم>> . حالا چرا می خواهیم خودمونو فراموش کنیم؟؟؟ چون از خودمون و اعمالمون راضی نیستیم و نمی تونیم جلوی آیینه بایستیم و با به خودمون افتخار کنیم و
هوا آلوده شد، گفتن فلان مقاطع تعطیلن، بقیه نه              آخه ما آبشش داشتیم
الانم میگن مدرسه ها تعطیله
بعد تبصره اش میاد که وقتی گفتن مدرسه، یعنی دانش آموزان، معلمان باید باشند!!!
بعد تبصره بعدیش میاد که مدارس غیرانتفاعی معلماش هم نیان!!                        ما دولتی ها آنتی کروناییم!!
بعد تو گروه همکارها همه قیل و قال میکنن، که یکی جوابشون میده مرخصی برای این روزهاست دیگه، مگه از سلامتی مهمتر هم هست، بعد میای سرکار، میبینی اولین نفر
کفشی که برای پای تو مناسب است ممکن است پای دیگری را زخم کند؛
بنابر این همیشه مپندار آن چه در ذهن تو می گذرد اصل مطلق است!
  جان اشتاین بک
______________________________________________
تا حالا چقدر پیش اومده کسی رو قضاوت کنی؟ چه از روی ظاهر، چه از روی حرف هاش یا اصلا تو همین وب،کسی رو از روی نوشته هاش قضاوت کنی!؟
تا حالا چقدر پیش اومده کسی تو رو قضاوت کنه؟اون لحظه اذیت شدی،نه؟ دلت گرفت؟ شایدم بغض کردی.
کاش قبل از قضاوت کردن راجع به کسی،یه لحظه چشم هامون رو ببندیم و خ
چگونه به خداوند نزدیک و نزدیک تر بشیم ؟با توجه کردنچگونه نشانه های زندگی رو ببینیم ؟با توجه کردن .چگونه بتونیم از فرشتگان الهی پیام هایی رو دریافت کنیم ؟باز هم با توجه کردن.توجه کُن به رویداد های زندگی ، توجه کن به هر اتفاقی که برای تو میفته ، توجه کن به هر آن کس که در مسیر زندگی تو قرار میگیره ، توجه کن به لحظات سختی که در زندگی برای تو پیش میاد و توجه کن که چه پیامی برات داره چون هر لحظه ی سخت و مشکل آفرین پیغام و تجربه ای هست برای پیشبرد تو در
حتما شما هم دوست دارید تا در گروههای چت روبیکا عضو بشین، برای همین ما در اینجا به شما لینکدونی گروه روبیکا رو معرفی میکنیم و تلاش میکنیم تا هر روز گروههای جدید روبیکا رو در کانال خودمون قرار بدیم.
لازم به توضیح است در حال حاضر تبلیغ گروه در لینکدونی روبیکا کاملا رایگان می باشدو اگر شما دوست عزیز گروه خودتون رو  در روبیکا ایجاد کردین میتونید جهت تبلیغ گروه خود در روبیکا به لینکدونی ما مراجعه کنید و لینک خودتون رو کاملا رایگان تبلیغ کنید.
الب
کار قبلی رو بخاطر حقوق پایین در مقابل حجم کار زیاد رها کردم.امروز برای یه کار دیگه رفتم مصاحبه.  کار ترجمه بود.  مدیر عامل از نمونه ای که ترجمه کردم خیلی خوشش اومد و گفت همون کسی هستی که ما میخوایم.  با حقوقی هم که درخواست کرده بودم اوکی بودن.  فقط پرسید مجردی یا متاهل؟ گفتم متاهل.  گفت ما این ریسک رو نمیکنیم.  
ریسک؟!!!!!! 
گفت بله.  ما شغلمون سفر خارجی زیاد داره.  من گفتم مشکلی ندارم با این قضیه.  همسرم هم اوکی هس.  
و ایشون اصرار داشت که نه.  ریسک
شناخت آدم ها زمان زیادی لازم داره و گاهی در مسیر این شناخت، به آدم ها وابسته میشیم اما چاره ای جز این نیست، نمیتونیم درهای دنیا رو به روی خودمون ببندیم که مبادا احساساتمون جریحه دار بشه.
فقط باید انقدر بزرگ بشیم که وقتی شناخت نسبی حاصل شد و فهمیدیم ادامه دادن این مسیر ممکن نیست، تسلیم دلتنگی هامون نشیم و پای تصمیم بالغانه خودمون بمونیم تا آینده خودمون و اون شخص رو نابود نکنیم. سخته اما تو زندگی مگه مسیر آسون هم وجود داره؟
برای هم مسیر شدن، عل
این شعر زیبا سروده مرحوم فریدون مشیری هست و من خیلی دوستش دارم، خوبه که گاهی به خودمون یادآور بشیم که این دنیا اونقدرام جدی نیست و میشه مهربون‌تر بود :) اینجوری خودمون هم آرامش بیشتری پیدا می‌کنم و زندگی راحت‌تر میشه.
یاد من باشد فردا دم صبح جور دیگر باشم، بد نگویم به هوا، آب، زمینمهربان باشم، با مردم شهر و فراموش کنم، هر چه گذشتخانه‌ی دل، بتکانم از غم و به دستمالی از جنس گذشتبزدایم دیگر، تار کدورت، از دلمشت را باز کنم، تا که دستی گرددو به
 
خسته تر از اون چیزی ام که بخوام بنویسمنمیدونم چی بگم شاید اونموقع که هدفی بود با تموم سختی هاشو استرس هاش زندگی برام جداب تر بود حداقل.البته انسان ها نمیدونم چرا کلا ناراضی هستن ولی من ناراضی نیستم.خسته ام.جالب اینجاست همه تلاش میکنن اینو از بین ببرن.کمتر از یک ماه دیگه منو مجید میریم دانشگاه(که به احتمال زیاد دانشگاه گیلانه) نمیدونم چی بگم!!! کلا ادامه زندگی یه حالت کوبیسم برام داره.تو این راه خیلیا باما بودن ولی تهش بدجور حالمونو گ
هفته پیش یه مار تو دانشکده رویت شد. ملت عوض اینکه زنگ بزنند آتش‌نشانی قهرمان بازی درآوردند که خودمون میگیریمش و ماره غیب شده!!! بعدش هم آتش نشانی گفته باید بدونید کجاست تا ما بیایم بگیریمش. خلاصه از وقتی ماجرا رو فهمیدیم با حس هری پاتر و دوستان زمانی که باسیلیسک تو هاگوارتز ول می‌گشت زندگی می‌کنیم :|
دیگه از راهروها و راه‌پله پشتی دانشکده که خلوته تردد نمی‌کنم و مدام همه جا رو چک می‌کنم که ناگهانی با دوست عزیزمون روبرو نشم! آخه جذابی دانشک
سلام
من آدمی هستم اکه اصلا خودم رو دوست ندارم، مثلا یه اشتباهی میکنم خیلی خودم رو سرزنش میکنم، با خودم خیلی درگیرم، بعضی وقت ها تو خلوت خودم به خودم فحش میدم، شاید به نظرتون خنده دار بیاد، ولی خیلی بد با خودم مشکل دارم.
دوستان اگر کتابی هست یا کسی این مشکل رو داره تونسته حل کنه نظرش رو بهم بگه، فکر میکنم بیشترین دلیلش اینه که کسی بهمون یاد نداده با خودمون مهربون باشیم و خودمون رو دوست داشته باشیم، من خیلی دیر فهمیدم اینقدر که به بقیه توجه میک
ای حداقلی که شیفتۀ (!) وبلاگ اینجانب هستید و ایمان آورده اید؛ بدانید و آگاه باشید که هر مستوری که در بیان پدید می آید، بنده نیست؛ یعنی من نیست!
+ ما رو با هم اشتباه نگیرید. اگه دقت بکنید اسم بنده مسـ ـتور هست و اسم ایشان مستـ ـور!! (جای "ت" ها فرق می کنه (: )
+ عزیزان! لطفا اگه قراره با نام مستعار بلاگر شوید، نامِ تکراری انتخاب نکنید که مابقیِ بلاگرهای ارجمند سردرگم نشن، ممنون (:
+ انتخابِ نامِ مختص به خودمون برای بهتر شناخته شدنِ هویت خودمون و محترم ش
دردنوشت1: نمی دونم روزگار باهامون بد تا کرده، یا راحتی خودمون باعث شده اینقدر بی انصاف بشیم. بگذریم از تمام تهمت های زده شده، که حیفه واژه بی انصافی براشون به کار بره، ولی گاهی تعریف نکردن یه اتفاق با جزئیات، آدم رو بی انصاف جلوه میده حداقل.
گاهی برای اینکه خودمون رو تبرئه کنیم از اشتباهاتی که انجام دادیم، جزئیات حادثه رو که از قضا همون اشتباهات خودمون هستن رو تعریف نمی کنیم. و بالکل اتفاق رو به نفع خودمون رقم می زنیم.
حداقل اگه خوش انصاف نی
اینجا میتونم بدون هندزفری ویس های مختلف گوش بدم.موبایل م رو از سمت اسپیکر بذارم کنارم و کتاب صوتی پدر» رو گوش بدم.
نمیدونم چرا هیچ وقت تو‌خونه خودمون تو اتاق خودم ، برع جان که بانی صدای موزیک راهرو بین اتاق مونه ، من هیچ وقت بلند بلند اهنگ گوش‌ نمیدم.
عکس زیر یکی از عکس‌های مورد علاقمه که بهم یادآوری می‌کنه که آدما وقتی روحشون زخمی هست نباید خودشون رو وارد رابطه عاطفی جدیدی بکنند.
دوست داشتن و دوست داشته شدن جذابه و کلی انرژی مثبت به آدم تزریق می‌کنه که حالش رو بهبود می‌ده ولی پیدا کردن فرد مناسب خیلی آسون نیست و جدا از اون مسئله برای اینکه یه رابطه به روند سالم و مفید خودش ادامه بده باید توانایی این رو داشته باشیم که از پس مسئولیت‌های خودمون بر بیایم و در این مسیر داشتن یه فکر سالم نقش
سوالایی که در مورد خواب نوزاد باید از خودمون بپرسیم چیا هستن؟نوزاد توی ماه های اول چند ساعت خواب احتیاج داره؟ وقتی نوزاد از خواب پرید دقیقا باید چیکار کنیم؟نظر روانشناسها و متخصص های  مطرح دنیا در مورد خواب عمیق نوزاد چیه؟بهتره بچه کنار مادر پدر بخوابه یا تنها؟اگر شما سوالی در مورد خوابیدن نوزاد داشتید در آخر متن بپرسید؟
توی ماه ها و هفته های اول بیشتر خواب و تغذیه نوزاد  خیلی مهمه و توی هفته های اول نوزاد , تقریبا به ۱۸ _۱۶ ساعت خواب احتیا
بسم الله الرحمن الرحیم
حاج رحیم صارمی میگفت:
مهدی باکری از شناسایی اومد.سه چهار روزی میشد تو خاک دشمن بود.اومد افتاد تو سنگر.لب ها خشک،ضعیف،پر از گرد و خاک
یه کمپوت براش وا کردم گذاشتم جلوش.گفت:امروز سهمیه بچها کمپوت بوده یا نه؟صدامو براش بردم بالا،مگه اونا ۳ ۴ روز تو خاک دشمن بودن؟گفت رحیم شلوغش نکن امروز سهمیه بچها کمپوت بوده یا نه گفتم نه نبوده
گفت اینو بردار یه پارچ آب بیار
و الذین جاهدوا فینا لهندینم سبلنا
خدا میگه تو بیا طرف من ،من خو
باز این هفته هم دانشکده انسانی بی‌برنامگی از سر و روش می‌ریخت این سری هم چون هفته سوم بود و صبحم این آقای فلانی رو دیدم ازش پرسیدم کلاسمون همون کلاس توی پرتاله دیگه گفت بله و بعد بازم نبود و بعد خودش در نهایت وقاحت میگفت برو به اون استاده که اومده بگو کلاس شماست و بره و نمیخواست خودش بره بگه قاطی کردم و انقدر سرش داد زدم که دیگه این بار چندتا از اساتید و دوستام اومدن آرومم کنن .
بعد که رسیدم دانشکده خودمون یه لحظه حس کردم انصافا چقدر دانشکده
دلم برای نوشتن، خواندن و خوانده شدن تنگ شده انگار!
پ.ن.۱ دلم برگشتن و از نو شروع کردن می خواد، ولی چون منتظر شروعی متفاوت هستم؛ این امر کماکان به پشت ِ گوش ِ مبارک  انداخته میشه، جوری که شاید هیچ وقت برگشتنی در کار نباشه! 
پ.ن.۲ امتحان پست قبل که اونطور مسرورانه در موردش نوشته بودم؟ یک سوال داشت، اون رو هم اشتباه جواب دادم!! :/ :))
بچه بودیم و جاهل، حساب کتاب نمیکردیم داریم به احساسات هم ضربه میزنیم.الان یه کم بزرگ شدیم و یه کم عاقل، بیشتر حواسمون به خودمون هست که هرکی نیاد سرشو بندازه پایین، همه چی را بهم بریزه و بره.
بعدا که شاید یه کم بزرگ تر بشیم، آسون تر بگیریم و بخندیم به همه این احوال! 
بهانه های موجه
به کارهامون زیاد دقت کنیم
وقتی دقت کنیم می بینیم خیلی وقت ها بهانه هایی را برای طرف مقابل آوردیم که از زیر کار شانه خالی کنیم
و خودمون رو راحت کنیم . مثلاً میگیم الان کار دارم ، الان باید برم جایی
اما اگر این عادت بشه خیلی بده
چون اونوقت هر جا که دلمون ( نفسمون ) ( راحت طلبیمون ) خواست اونو بکار میگیره
به عنوان مثال دانش آموزی رو در نظر بگیرید که می خواد از زیر سوال های پدر و مادر و معلمان و . در بره سر جلسه امتحان دیر میرسه و به همه
کنفرانس مطبوعاتی زیـزو  :
کورتوا با سیوهاش مارو در بازی نگه داشت و عملکرد بسیار خوبی داشت
امروز تصمیم گرفتم که رودریگو بازی کنه و عملکرد بسیار خوبی داشت ، به خوبی هم تمرین میکنه
امروز از دقیقه اول تا انتهای بازی همه چیزمون رو گذاشتیم و به خودمون باور داشتیم
کورتوا رو همه دیدیم که عالی بود ، دو سیو خوب در نیمه اول داشت
نتیجه خیلی خوبی گرفتیم و از همه تشکر میکنم
بابت کورتوا خوشحالم ، به این بازی نیاز داشت
فوتبال همینه ، خیلی چیزها ما بردیم اما
شنیدم که میگفت دیگه مثل تکه سنگی شدم.سالها دوری و نديدن ها ، سنگینی روزگار و زخم زبان کسانی که دوستشون داریم خرابم کرده ،  احساسی ندارم حتی حرف هم نمیزنم ولی من میگم
سنگدل ترین آدم روی زمین هم که باشی یک لحظه یک آنناگهان یاد کسی روی قفسه ی سینه ات سنگینی میکنه اونوقت بی اختیار نفس عمیق میکشی و رو به سمتی که دلت میگه بغض میتری و .بهش نگاه میکنی و دلخوریهاتو میاری بالااونوقت هرچی دلت میخواد میگی دل پر از غصه ات روخالی میکنی حتی بهش ناسزا

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

اطلس فایل دختری از نسل حوا درانتظار اتفاقات خوب kharid-1400100 کُو کُد تصویر شیعه | tasvir shia بیماری ها نمایندگی محصولات بادی اینتکس خدمات پولی احمدی