نتایج جستجو برای عبارت :

گیتارو غروب

این یک غروب لعنتی است. اول از هر چیز فضا خیلی نوستالژیک است، حتی باد نسبتا سردی می وزد که باد مورد علاقه من است. این باد مخصوص غروب های غیر بارانی ماه های مهر تا اسفند است. برعکس آن هم باد گرم و خشکی است که در غروب های تابستان می وزد و بلانسبت شما تف به رویش. این باد من را به یاد غروب یک سه شنبه خنک در اواخر آبان سال 89 می اندازد که از مدرسه برگشتم و م به نمایشگاه کتاب رفتیم.خیلی خوب بود. سالهاست که نمایشگاه کتاب آنقدر به من خوش نمی گذرد. یا ح
آه ای بهار عاشقی
ای غریب ناکجا.
آی ای نسبم صبحگاه من
این منم در این غروب بی کسی
(دریچه آه می کشد
تو از کدام راه می رسی.؟)۱
 
آی.
قصه های جز خدا کسی نبود!
غریبه ام در این سرا
نگاه کن به شعر من.
نگاه تو چه مست می کند مرا
 
آی ای طلوع هر پگاه من
در این غروب نا کجا
نیامده چه زود می روی.
آفتاب من.!
 
شاعر : عینک
 
۱: تضمین شده از هوشنگ ابتهاج
در حال مطلب گذاشتن تو کانالهای مجازی بودم.
غروب جمعه بود.
آه از غم غروب های جمعه. چه بغض غریبی دارد.
داشتم می نوشتم . مولای من جهان از آن توست غریبانه چرا می گردی.
ای غروب جمعه مولایم چه شد.
سنگین بود مثل غروب جمعه ای بود که مالک اشتر علی را از دست دادیم .
چه سنگین گذشت. نمیدانم حالم مثل همیشه نبود. غمی انگار داشت با خودش. 
آه از غمی که با غم دگر تازه تر شود. صدای اخبار تلویزیون بود از غم و انتقامت و کشتن عزیزانم حرف میزد. رهبرم تسلیت.
به‌نظرِ من‌ که نفحات صبح دوست‌داشتنی نیست فی نفسه. شاهدش هم صبح‌های امتحان، و غروب‌ها هم غمگین نیستند، شاهدش هم غروبِ دریا.
چطور است که شرف المکان بالمکین، شرفِ زمان هم باید به مزمون باشد یا مُزمَن حالا هرچی.
لُبِ کلام را بگیرید.
چه بسا غروب‌هایی (غروبِ جمعه حتی) که می‌خواهیم هزارسال کِش بیایند و چه‌بسا صبحِ طرب‌انگیزِ بهاری که چشمِ دیدنش را نداریم.
صحنه‌ای از گام معلق لک‌لک» بود که پناهجوی ایرانی می‌گفت من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم ا
آبی و بنفش و صورتی و نارنجی ، ترکیب بی‌نهایت زیبا و متغییر در هر ثانیه از غروب دوشنبه‌ای که روز تولد 56سالگی پدر است.
 
شاید تنها ماجراهای امروز رفتن مادر و پدر به خرید و تنهایی من رو به روی کدها و صفحه‌ مانیتور و اصرار پدر برای سرکار رفتن در همچین روی و چانه زدن‌های من و مادر برای ماندن و استراحت و باز تنهایی من مقابل مانیتور و انتظار برای ورود بقیه‌ی اعضای خانواده با کیک و گل و کادو، در میان بوی خوش زرشک پلو با مرغ برای ضیاقت شام باشد. اما ی
لام
میدونم خیلی وقته وبلاگ را بروزرسانی نکردم. چندین نظر خصوصی هم برام اومده بود که چرا وبلاگ را بروزرسانی نمیکنی.جا داره همینجا ازتون معذرت خواهی کنم و دلیلش هم مشغله کاری زیاد بوده. از این به بعد سعی میکنم هر موقع وقتم آزاد شد وبلاگ را بروزرسانی کنم.
 
 
امروز دوست خوبم محمد چند تا عکس بسیار زیبا و حرفه ای از غروب فرادنبه گرفته بود که برام ایمیل کردعکس ها کیفیت بالایی داشتند و حجمشون هم خیلی خیلی زیاد بود. برای همین مجبور شدم کیفیت عکس ها
فروردین

روز
روز هفته
اذان صبح
طلوع آفتاب
اذان ظهر
غروب آفتاب
اذان مغرب
نیمه شب

1
جمعه
4:55
6:19
12:23
:28
:46
23:41

2
شنبه
5:53
7:
13:23
19:29
19:47
0:40

3
یک شنبه
5:51
7:16
13:23
19:30
19:48
0:40

4
دو شنبه
5:50
7:15
13:23
19:31
19:49
0:39

5
سه شنبه
5:48
7:14
13:22
19:32
19:50
0:39

6
چهار شنبه
5:47
7:12
13:22
19:32
19:51
0:39

7
پنج شنبه
5:45
7:11
13:22
19:33
19:52
0:38

8
جمعه
5:43
7:09
13:21
19:34
19:53
0:38

9
شنبه
5:42
7:08
13:21
19:35
19:53
0:38

10
یک شنبه
5:40
7:06
13:21
19:36
19:54
0:37

11
دو شنبه
5:39
7:05
13:20
19:37
19:55
0:37

12
سه شنبه
5:37
7:03
13:20
19:38
19:56
0:36

13
چهار شنبه
5:35
7:02
13:20
19:39
19:57
0:36

14
پنج
چرا آسمان شب قبل از آمدن برف قرمز است
چرا اسمان شب قبل از امدن برف  قرمز است .
قدیما وقتی به اسمان شب در زمستان نگاه می کردند و  می دیدند  که اسمان قرمز است می گفتند که در   جایی دارد  برف می اید .
دلیل علمی ان چیست .
وقتی خورشید در مغرب برای شهری مثل تهران غروب می کند و شب فرا می رسد .هنوز در اردبیل غروب نکرده است و موقعی که در اردبیل غروب می کند هنوز در ترکیه غروب نشده است .
انوار خورشید در ترکیه به طبقه فوقانی جو در شهر اردبیل  بر خورد می کند و اگ
قلعه رومیان آنتالیا ساخته شده در قرن 2 برج 14 متری استوانه ای بالای بندر قدیمی و در لبه پارک کارا علی اوغلو Karaalioglu است. هیچ کس کاملا مطمئن نیست که عملکرد اصلی آن چیست اما اکثرا توافق دارند که از آن به عنوان یک برج مراقبت و فانوس دریایی استفاده میشده
قلعه رومیان آنتالیا یا برج Hidirlik Kalesi اکنون یک نقطه عطف برای تماشای غروب خورشید است و از بالای آن منظره پانورامای بندر قدیمی و شهر قدیمی آنتالیا(Kaleiçi) ببینید.پارک کارا علی اوغلو  خود نخستین قلمرو پیک
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت.
استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم. 
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد .
استاد به او گفت: آیا
زل زد توی چشم هایم و یکهو خواند : یوم ینظر المرء ما قدمت یداه . من لبخند به لب داشتم.  ولی وقتی که خواند دلم خالی شد. انگار پتک گرفته بود و کوبانده بود بر سرم. 
ایستادم. جانی نمانده بود که دوباره هم قدمش راه بروم. نه که این آیه را تا به حال نشنیده باشم . نه . ولی این آیه را هیچ وقت در این چنین شرایطی نشنیده بودم. من وسط ِ بد مستی ِ دنیا بودم که برایم خواند یوم ینظر المرء ما قدمت یداه . من وسط خنده بودم که برایم خواند یوم ینظر المرء ما قدمت یداه .
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدیچه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدیخلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکنخدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدیبرای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نهولی برای عده ای چه خوب شد نیامدیتمام طول هفته را به انتظار جمعه امدوبار صبح ، ظهر نه غروب شد نیامدی. السلام علیک یا اباصالح المهدی یابن رسول الله.

//
من باشم 
دلم تنگ باشد 
تو باشی 
غروب باشد 
باران هم که ببارد 
اشتباهی سلامت می دهم 
ببخش بانو جان 
دلم تنگِ کربلاست 
اشتباهی بر زبانم 
وقتی چشمم به گنبدتان افتاد 
السلام علیک یا اباعبدالله آمد.
 
 
صلی الله علیک یا فاطمه المعصومه س
 
 
سلام و عرض ادب
راستش انقدری آدم معمولی و درست و بستی نبودم این چند روز که بفهمم پیام تسلیت جواب میخواد.نشان به نشان اینکه جز دو سه نفر که خودم جواب میدادم تا امروز جواب پیامها و تماس های گوشیم رو یک دوست قبول زحمت کرد و میداد.
خواستم تشکر کنم از همدردی و محبت تک تک شما .
چه میشه گفت. چه میشه نوشت.
امرو یکسال از وداعت میگذره.دقیقا یکسال. احتمالا هیچ وقت یادم نخواهد رفت که یکسال پیش، صبح اون روز، با چشمانی خواب آلود دیدم که چند نفر چند جا توی فضای مجازی از تو صحبت کرده بودند.اونم با جملات نگران کننده، یا بهتر بگم شوکه آور!
خدا رحمتش کنه؟؟؟!!! چی؟! ینی چی؟! نمی فهمیدم.
گیج بودم و گیجی این کلمات هم مزید بر علت خواب آلودگی شده بود.
یکم سرچ کردم و.
سکوت کردم.
حسرت خوردم.
و هنوز هم حسرت میخورم، و سکوت میکنم.
 
تو
بسم الله
دو تا حوض از اشک تو چشماش
دو تا رود از سرچشمه اون حوضای پر اب
قاب گرفتن عکس یه حرم رو که سرخی پرچمش
رنگ غروب زده به این دریاچه های نمکی و 
کویر خشک گونه ها رو شالیزار کرده از امواج غم 
و موج موج حرارت دلش رو به بازی گرفته تو کنج این غربت جا موندگی 

پ.ن اول : حرارتاً قُلوبِ کل مومنِِ و مومنه هوای نوکرات و داری مگه نه ؟؟ هوای نوکرات و داری مگه نه ؟؟؟
پ.ن دوم: به سلیمان جهان از طرف مور سلام
پ.ن سوم: هر که دل آرام دید . از دلش ارام رفت
مرحله ۱: یک لایه تنظیم Gradient Map اضافه کنیدتصویری که اخیراً در Photoshop باز شده است ، را نه تنها در پنجره سند بلکه در پنل لایه ها نیز می بینیم. لایه Background ، در حال حاضر تنها لایه در سند است:
The Layers panel in Photoshop showing the sunset photo on the Background layerپانل لایه ها عکس غروب خورشید را در لایه Background نشان می دهد.
برای تقویت رنگها در غروب آفتاب ، از تنظیم تصویر Gradient Map استفاده خواهیم کرد. اما اعمال تنظیم مستقیم بر روی تصویر باعث تغییر دائمی در عکس اصلی خواهد شد. برای جلوگیری
رادیو مازندران روی مغزمان میکوبید و درست زیر آن بلندگوهای بدقواره و بدصدای پادگان، گوشی تلفن را به گوشم فشار میدادم تا از پس صدای سربازهای توی صف وُ مجری مازنی وُ خش‌خش‌هایِ گوشی صدای مینا را بهتر بشنوم و کمی از دلتنگیم کم شود. گفتم تازه رسیدیم و پرسیدم کجاست؛ انگار گریه کرده بود و خودش را جمع و جور میکرد تا به من انرژی بدهد، وَ من میگفتم ملالی نیست جز دوری شما؛ اما ته دلم چیز دیگری بود وُ از غربت آنجا نفسم تنگ شده بود وُ قلبم سنگین وُ گلویم
بسم‌الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
آقای نجاح
خود را فدائی رهبر معرفی میکنی
از آنطرف هم با گذاشتن تصویر را و می‌نویسی سحر نزدیک است؟
میخواهید چه چیز را اعلام کنید؟
سحر برای که نزدیک است؟
برای چه کسانی غروب؟
چرا موضع خود را صریح  بیان نمیکنید؟چگونه میان و و قاسم سلیمانی جمع می بندید؟
مثل این می مونه که دارم سقوط می کنم. از بالای آسمون یک دنیا شروع به افتادن می کنم و به زمین می خورم اما ازش رد می شم و دوباره از یک آسمون دیگه سقوط می کنم و به زمین برخورد می کنم و از یک دنیای دیگه شروع به افتادن می کنم و . . دنیاها ، مکان ها، زمان ها  رد می شن اما سقوط همچنان ادامه داره.
کیش یکی از توریستی ترین جزایر ایران است که نه تنها در روشنایی روز جاذبه های گردشگری
فراوانی دارد، بلکه دیدنی های کیش در شب نیز مناظر خیره کننده و تجربه ای
بکر را به همراه دارد که فکر خواب را از ذهن گردشگران به کلی پاک می‌کند.
کشتی یونانی در غروب
کشتی مخروبه ی یونانی یکی از جاهای دیدنی کیش است که در هنگام غروب
می‌توان صحنه های زیبایی را در آنجا مشاهده کرد و منظره ای مناسب برای
عکاسی و جمع آوری خاطرات زیباست.
دیدنی های کیش در شب
قدم زدن کنار س
نام کتاب : دیدار پس از غروب نویسنده : منصوره قنادیان انتشارات : روایت فتحتوضیحات :این کتاب خاطرات شهید مهدی نوروزی است که به روایت همسرشان می باشد تاریخ تولد ایشان۱۵ / ۳ / ۱۳۶۱و تاریخ ازدواج ۲۸ / ۳ / ۱۳۹۱ است وپس از 2 الی 3 سال به سامرا  برای دفاع از حرم امام حسن و امام هادی رفتند و در تاریخ ۲۰ / ۱۰ / ۹۳ به فیض شهادت نائل آمدند این شهید یک فرزند به نام هادی دارد که حتی یکسالگی اش را ندیده و سعی کرده در مدت کمی که با فرزند و همسرش بوده بهترین هارا فراهم
برگشته از سیبری، آب و هوای مطبوع برای پرواز. اما گاهی می‌خندند "واقعا اینجا زمستونه؟"  
زمستونه، زمستون چابهار! عاشق این هستن بطور مرتب با شکل‌های عجیب کناره‌های اقیانوس رو بپیمایند. همیشه غروب‌ها کنار دریا صدای خندیدن‌شون میاد. در اینجا  "پسابندر" شرقی‌ترین نقطه چابهار! دریافت
زهرا حسینی شیرازی که یک سال و ۸ ماه سن دارد، غروب دوشنبه (۲۵ شهریور) به همراه خواهر ۸ ساله خود برای بازی از خانه شان واقع در منطقه قلعه نو ورامین خارج می‌شوند، اما هنگام بازگشت، او وارد خانه نشده و مجدد به کوچه ‏برگشته است و در عرض چند ثانیه ناپدید می‌شود.تصاویری از یک دوربین مداربسته‌ منتشر شده است که فقط ۲۰ ثانیه از حضور وی در کوچه را نشان می‌‎دهد. و پی از ان ناپدید شده و هلال احمر ،بسیج ،پلیس و مردم شهر به دنبال او شهر را جستجو میکنند
صدای تو که طنین خدا در آن جا داشتمرا از اینهمه دوری به خویشتن واداشتصدای تو که همه لطف و مهربانی بودغریو خستۀ موج و نوای دریا داشتصدای تو که به گوش دلم جنون آموختشباهتی به صدای لطیف لیلا داشتصدای تو که ز نای خدا برآمده بودشکستگی و غم ناله های مولا داشتصدای تو که مرا از خودم جدا می کردتداعی نی و سوز غروب صحرا داشتصدای تو که وجود مرا ز هم پاشیدهزار ندبه و عهد و فرج در آن جا داشتمریم عربلو
هوای جزیره در اغلب ماه های سال گرم و شرجی است، با این حال شب های نیمه
خنک و خنکی دارد که باعث می‌شود بازدید از جاهای دیدنی کیش در شب لذت بخش
تر گردد.
کیش یکی از توریستی ترین جزایر ایران است که نه تنها در روشنایی روز جاذبه های گردشگری
فراوانی دارد، بلکه دیدنی های کیش در شب نیز مناظر خیره کننده و تجربه ای
بکر را به همراه دارد که فکر خواب را از ذهن گردشگران به کلی پاک می‌کند.
کشتی یونانی در غروب
کشتی مخروبه ی یونانی یکی از جاهای دیدنی کیش است که
 
مکالمه زیر را بخوانید
 
A: Hi, Len. How are you?
الف: سلام لن. حالت چطور است؟
 
B: Fine, thanks. And you?
ب: خوب ممنون. و شما؟
 
A: I'm fine.
خوبم.
 
توضیحات
 
How are you?
یعنی حال تو (شما) چطور است؟ با آهنگ افتان و استرس (تاکید بیان) روی are
 
در جمله B استرس (تاکید بیان) روی fine است
 
در جمله And you آهنگ جمله خیزان است و استرس (تاکید بیان) روی you  است
 
واژگان
 
A. M. در صبح
P. M. در بعداز ظهر و عصر
 
Good morning صبح بخیر یعنی از روشنایی روز تا 1 ظهر
Good afternoon بعد از ظهر بخیر یعنی از 2 ظهر تا قبل غروب
دلتنگی های هر روز دم دمای غروب برای چیست؟! عصر های جمعه، عصر های جمعه، دلتنگی بیداد می کند.
دل اگر زبان داشت، ناله می کرد، فریاد می کرد. دلتنگی های ناخواسته، بی بهانه گاه و بیگاه برای چه؟! و از کجاست؟! از خوش مزه ها و شیرینی ها فقط اسمی باقی مانده وگرنه مصرف آنان نه حال را خوش می کند و نه کام را شیرین. فارغ از دنیا و نیازهای تن و طبیعت خود، دست و پا می زنیم که به کجا برسیم؟! 
ادامه مطلب
Top Notch
 
Fundamental
 
احوالپرسی کردن
 
1. A: Hi. How Are you?
2. B: Fine, thanks. And you?
3. A: I'm fine.
 
جمله 1 اول سلام می کند Hi و بعد حال نفر دوم را می پرسد و می گوید How are you?
جمله 2 ابتدا می گوید خوبم ممنون Fine, thanks و سپس می پرسد و شما حالتان چطور است و به اختصار می پرسد و شما And you?
جمله 3 نیز نفر اول در جواب می گوید خوب هستم I'm fine
 
چند عبارت جایگزین سلام کردن در اوقات متفاوت روز
Good morning صبح بخیر از روشنایی روز تا 12 ظهر کاربرد دارد
Good afternoon بعد از ظهر بخیر از 1 ظهر تا غروب آفتاب کاربر
 
چشم های تو آبی نیستوگرنه حتمادر آنها غرق می شدمسیاه نیستوگرنه حتما درآنهابه خواب می رفتمسبز نیستوگرنه حتما در آنها گم می شدمامانه دوست دارم غرق شومنه به خواب برومنه گم شوممن دوست دارمهر صبحقله ای تازه از چشم هایت رافتح کنمو هر غروبجرعه ای از آنها بنوشمبانوی چشم قهوه ای من!"محسن حسینخانی"
 
پ.ن:
‍ تصدقت بروماصلا حواست هست کهحواسم پرتقهوهچشمهایت شدهمدام باگوشواره هایفیروزه ات بازی می کنم تاغیرت شاعرانه امقلمبه شودنگذارم از حادثهبوسه قِ

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

طراحی سایت با الو سایت (مهندس لطفی) الهی نامه میرزا علی کارگر ساروی آموزش زبان انگلیسی راهی برای آرامش app-land آموزش نوین آیلتس فریاد جنگ دنیای دنیا منِ مخفی خرید و فروش آهن و فلزات ساختمانی