نتایج جستجو برای عبارت :

ي رفيق دارم که نامش

نامش رویا نیست، 
ولی همچون رویا شیرین و م است.
ناگهان همچون نسیم بهاری می‌آید، همانقدر دلچسب و مست کننده و ناگهان ناپدید میشود.
کنارش حالت خوب است.
نامش را می‌گذارم رویای گاه دستیافتنی من.
 
@عنوان: آهنگ هفت شهر عشق، فرامرز اصلانی.
خداوندا به دل نگیر.گاهی هراز گاهی اگر،‌ دل درماندهٔ بی درمانم هوای غیر تو را میکند. دل است دیگر، نمی‌فهمد!.به دل نگیر اگر روزهایم را بی تو می‌گذرانمکلی رفیق دارم فراموش کرده ام تو تنها و بهترین رفیق واقعی منی!رفیق نیمه شب هایی که تنهایی دلم را به درد می‌آورد و تو نزدیک تر از هر نزدیکی.رفیق بچگی هایم.رفیق شفیق روز های بیچارگی و درماندگی.به دل نگیر. این دوستان و آشنایان هم خیلی زود، میروند و تنهایم میگذارند تجربه گفته. و من با
گمان مکن دل شبها دو چشم تر دارم/**/شبیه شمعم و در سینه ام شرر دارم
تو می‌روی و مرا هم نمی بری آری/**/پس از تو همدم چاهم خودم خبر دارم
تنت سبک شده اما غم تو سنگین است/**/چگونه اینهمه غم را به شانه بردارم
چطور داغ تو را روی سینه بگذارم/**/مگر به وسعت هفت آسمان جگر دارم
سحر نیامده از خانه ام سفر کردی/**/تو فکر میکنی اینجا دگر سحر دارم
چقدر مثل توام من خودت تماشا کن/**/اگرچه خیبری ام دست بر کمر دارم
امروز رفتیم بیرون ، کافه هوگر چیزکیک های خیلی خوبی داره و البته سرو چایی‌اش هم عالیه. بعد هم رفتیم دور زدیم، شهر کتاب بسته بود و مستربرگر باز :) چیزبرگرهای عالی اما نوشیدنی ومپایر نامش خیلی خوب نبود.
یکم کتاب خوندم قبل اینکه بیام بخوابم ؛ راستی امشب پیش مامانم خوابیدم :)
دوستت دارم خدا جان و ممنون :)
تا حالا تو زندگیم هیچ کس انقدر برام مهم نبوذه که راجع به بودن یا نبودنش تصمیم بگیرم.همیشه یا بودن، یا اگر نبودن هیچ وقت نفهمیدم چجوری رفتن
ولی الان فرق میکنه
راستش رو بخوای حس میکنم تقاص اون رفتناییه که نفهمیدمشون
میخوام از زندگیش برم
میدونم نمیفهمه، میدونم مهم نیس براش، میدونم تلاشی نمیکنه، ولی اونموقع حداقل میدونم که آقا ندارمش
پس واسه هفته ای یه بار بیرون رفتن و یه پی ام خودزنی نمیکنم
حداقل میدونم باید غصه ی چی رو بخورم
دو هفته ی غم انگی
خیلی زوده برای خسته شدن، خیلی خیلی. ولی واقعا انگار که چیزی ازم نمونده باشه، انگار که تمام این 9 ماه توسط این روزا دارن بلعیده میشن.
نیاز دارم به موسیقی، به هنر، به چیزی که روحم رو نوازش بده ولی تهش هنوزم با درسا و فرمولا میگذرونم و واقعا اگر علاقه نداشتم بیشتر بلعیده میشدم.
نیاز دارم به فعالیت، به پیاده روی روزانه، به باشگاه، هر چند هنوزم خستگی اون سالها از تنم بیرون نرفته.
نیاز دارم به در آغوش گرفته شدن.
نیاز دارم به شلوغی، منِ این روزها
پریدن و این خسته بالی که دارم 
چه حال خرابیست حالی که دارم 
نه با تو نه بی تو ، منم زخم خورده 
از این خنجر اعتدالی که دارم 
و میترسم از اینکه تا گور باشد
به دل آرزوی محالی که دارم 
چرا دیگران "آری" و سهم من "نه" 
همین است تنها سوالی که دارم .
به رویش نوشته : " زیارت نرفته "
به گردن همین یک مدالی که دارم 
نشد قسمتم ، روز و شب می کشم من 
خجالت از این سن و سالی که دارم 
 
حمیدرضا محسنات / اربعین 94
اوکک سوووو 
اگه گفتید چ روزیههه امروززززززز^_^(ناموسا از رو عنوان بفهمید دیه@_@)
من صد روز کامل ک نه ولی هشتاد روز تقریبی اینجاا بوودممم چون یه 20 روز اول گشاد بیدم نیومدم کلا @_@
 
هووو هووو تبریک ب من تبریک ب تو تبریک ب شما تبریک ب همههه^_^
برید حالشو ببرید صد روز از وجود پر گهر من استفاده کردید حالا برا بعضیا چه بیشتر چ کمتر خخخ^_^
امم نمد چالش کی بود قبلا ولی فک کنم اسمش دوس دارم بود خوب من الان میخام بگم @_@موشکلیه@_@
 
اوماسویون دوست دارم^_^      اوما
درونم شلوغه و نمی دونم چی بگم.
یک وقت هایی نمی دونم کی ام؟ چکاره ام؟ هدفم چرا گم شد؟ چرا ول دادم؟ چرا شل شدم؟ (علاوه بر کار حرفه ای توی فضای مجازی) دلم یه هدف محکم میخواد تا توی فضای حقیقی براش بدوام. 
بدبختی اینه خودم میدونم چمه ولی راه حلش رو نمیدونم.
از قضاوت شدن و راه حل های بقیه خسته و زده شدم.
حوصله ی حرف زدن با بقیه رو ندارم.
یه رفیق دارم که هیچ وقت بهش نمیگم چمه، فقط بهش میگم "من نیت میکنم تو برام حرف بزن" چون خودش میدونه و بهش گفتم که خدا خ
دارم غریب و آشنا را می شمارماین خیل مشغول عزا را می شمارم هی خواب می بینم پیاده در طریقش درجاده دارم تیرها را می شمارم دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه سربندهای یا رضا را می شمارم اما خدارا شکر با انگشت هایم جامانده های کربلا را می شمارم پس سعی خودرا می کنم موکب به موکب این مروه های با صفا را می شمارم باعقل نه، من با جنون بی شمارم این لشکر بی انتها را می شمارم تسبیح من این است در طیِّ طریقش هر صبح تاول های پا را می شمارم آن قدر نزدیکم به اوک
یک روزهایی میان شانزده هفده سالگی ام پیدا می شود که شب ها را بی مناجات سر نمی کردم ، روزهایی که تمام پولم را صرف خریدن کتاب های خاطرات شهدا می کردم و با شوق می خواندم ، روزهایی که جان می کندیم خوب باشیم و به خیالمان خیلی خوب بودیم و دور خودمان دیواری ساخته بودیم از تعصب و بچگی و فلان و چنان نوزده ساله که می شدم آغاز گرداب ِ بزرگ شدن بود و پرت شدن میان ِ دنیای بی رحمی که نامش تنهایی و بیقراری و دورویی و تردید و درد بود ؛ روزهایی که هیچ ارتباطی بی
گفته بودم بی تو می‌میرم ولی این بار نه
گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار نه
 
هر چه گویی دوستت دارم به جز تکرار نیست
خو نمی‌گیرم به این تکرار طوطی‌وار، نه
 
تا که پا بندت شوم از خویش می‌رانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه

دل فروشی می‌کنی گویا گمان کردی که باز
با غرورم می‌خرم آن را در این بازار نه

قصد رفتن کرده‌ای تا باز هم گویم بمان
بار دیگر می‌کنم خواهش ولی اصرار نه
 
گه مرا پس می‌زنی، گه باز پیشم می‌کشی
آنچه دستت داده‌ام نامش دل اس
به آن روزهایی فکر میکنم که نمیتوانستم نگاهش کنم.یک ماهی هست که متوجه شدم رنگ چشم هایش سبز است .به محبتی فکر میکنم که مهربان خدا،وعده اش را داده بود و باور نمیکردم.حالا به همان محبت،تک تک سلول های بدنم ایمان دارند .یک نفر،یک جوری در ذره ذره ی قلبت نفوذ میکند که خودت را هم گاهی فراموش میکنی .یک نفر،جوری تک تک رگ هایت را پر میکند از خودش،که به خودت می آیی و می بینی بی او طاقت حتی یک بار نفس کشیدن هم نیست
حالا میتوانم مقابلش بایستم و در آین
ادم های زیادی هستند که بسیار دوستم دارند
ادم های زیادی هستند که دوستم دارند
ادم های زیادی هستند که از من بدشون که نه، فقط خوششون نمی آید
ادم های زیادی هستند که بسیار دوستشان دارم
ادم های زیادی هستند که دوستشان دارم
ادم های زیادی هستند که حسی بهشون ندارم
تا به حال نسبت به هیچ کس حس تنفر نداشته ام
 فقط نسبت به بعضی که لایق دوست داشتن نیستند حسی ندارم
مگرنه من آن پیرمرد عطار که همیشه کتاب حافظ دستش هست با آن عینک ته استکانی را از صمیم قلب دوست دا
+ اوضاع خوب میگذره؟
_ آره میگذرهدارم میجنگمزندگی لذت بخش شدهبا اینکه همه همونن و چیزی عوض نشده ولی خودم عوض شدم و دارم میشماحساس میکنم تو یه مزرعه آفت زده گندم دارم رشد میکنم چون فهمیدم یه بار زندگی میکنم و باید تاثیرمو رو دنیا بذارمامشبم بارون قطره هارو دارم رو برگم حس میکنم
+ حال خونم ته  کشیده بودحال مختصرت تزریق شد بم
_ چرا من باید این چیزارو امشب بت میگفتم نمیدونم ولی حتما یه چیزی هسیه قدرتی وجود دارهخوب باش همیشه دخترک
+ مرسی فضانورد ک
دانلود آهنگ روزبه بمانی من باهاش کار دارم این روزا
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * من باهاش کار دارم این روزا * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , روزبه بمانی باشید.
دانلود آهنگ روزبه بمانی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Roozbeh Bemani called Man Bahash Kar Daram In Rooza With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ روزبه بمانی من باهاش کار دارم این روزا
اون که یک سال پشت هم ممتدبی دلیل و بهونه خیلی بدزنگ آخ
میدونین من فکرمیکنم روز ۳۱ تیرِ۱۳۹۷ همه ی اون بامزگیمو آوردم بالا با همون خون هایی که از معدم خارج شد.یادم نیست ظهرِ ۳۰ تیر خونه ی خاله زیبا نهار چی خوردم اما یادمه مسیر بیمارستان تا محل کارم رو گریه کردم.میدونم دیگه خیلی دارم کشش میدم و باید بکشم بیرون،اما نیاز دارم به یک شلوار گرم کن و یک صندلی گرم و نرم که پلاس شم روش و ۵ تا رفیق درک کن که منو به زور از فاز یک در بیارن و باهم بریم کلاب و بار و مقدار زیادی مشروبات الکی مصرف کنیم و اخر شب هم بیوف
الان که دارم ابن پست و مینویسم شدیدا انژی هیجانیم زیاده
اصلا بهتره بگم داره سرریز میکنه
شدیدا پتانسیل این و دارم که اونقد بدوام تا بیهوش بشم
شرایط هم اصلا مساعد نیس واسه هرگونه تخلیه ای
واقعا نیاز دارم بزنم بیرون یکسره بدوام تا بیهوش شم
خدایا بخیر بگذرون
یکی از مشکلات اساسی زندگی من همین عنوان پست هست :| اصلا عنوان برای هر چیزی نمیدونم چرا سخته که چیزی رو مینویسم براش عنوان پیدا کنم :| که چی عنوان پست بذاریم ؟ مشکلات دنیا حل میشه ؟ :/ الان که دارم اینو مینویسم دارم با یکی از دوستان حرف میزنم :| 
خب کجا بودم اهم اهم اره دیگه این عنوان پست بنظرم چیز مسخره ایه 
من باید پیش کی برم شکایت کنم ؟ :/ من تا عنوان پست رو برندارن نمیتونم چیزی بنویسم 
الانم اصلا فکر نمیکنم همینجوری دارم تایپ میکنم فقط 
:joy: 
واق
.من دارم ناپدید میشم. دارم عقلمو از دست میدم. دارم ذوب میشم. دارم از بین میرم. میدونم. من . من دیگه نمیدونم چجوری باید قوی باشم. چجوری باید تصور خوبی ک بقیه دارن ازمو حفظ کنم. تلاشم بی فایدس. من جسمم اینجاس اما روحم جای دیگه ایه یه جایی ک خودمم نمیدونم کجاس.ی وقتایی ب اتفاقایی ک هرروز میوفته فک میکنم و unreal unreal unreal. توقعتو از ادما بیار پایین. از خودت. بیار پایین توقعتو. ول کن. ب درگ که هیچی پرفکت نیست. خب نیست. اگه پرفکت بود همه چی شاید بی معناتر میشد.
باز هم به رسم ادب و محبت در چنین روزی در سال نود و یک با دوستی بسیار عزیز و گرامی که یاد و نامش برایمان جاودانه است تصادف هولناکی داشتیم که متاسفانه به رفتن مهدی از پیش ما شد و آسمانی شد  هفتسال گذشت اما یک انسان عاشق یک شاعر و نویسنده یک عارف یک کوهنورد با دیگران فرق دارد و هیچگاه رسم ادب و محبت و معرفت را فراموش نمی کند 
باشد که بقای طول عمر بازماندگان ایشان باشد و از آنجا که بسیار انسان مودب و وارسته ای بودند بهشت برین جایگاهشان است و نزد پرو
 
نمی دونم وقتی آدما میگن تو وجودم فلان حسو دارم دقیقا منظورشون کدومه قسمت از بودنشونه، " وجودشون " یعنی چی؟ یعنی تو قلبم یه احساسی دارم؟ یعنی تو مغزم یه اتفاقی داره میفته؟ یعنی تو انگشتام یه بی قراری هست؟ یعنی تو چشمام یه دلواپسی هست؟ یعنی تو صدام گیجی هست؟ یعنی تو پاهام یه گم شدن هست؟ " وجود " کجاست؟
من تو وجودم یه احساسی دارم!
 
از نظر روحی روانی احتیاج دارم به صورت غیر منتظره یه وبلاگ قدیمی دهه ی هشتاد پیدا کنم و همه ی پستاش واسم جالب باشه و تا صبح مشغول خوندنش بشم.
 
از نظر روحی روانی احتیاج دارم چند تا آهنگ دیگه مثل souvenir سلینا گومز  پیدا کنم که به گروه خونیم بخوره و  تا آخر قرنطینه روشون قفلی بزنم، و بعدها بگم ایام قرنطینه اینا بودن که سرپا نگهم داشتن. 
 
از نظر روحی روانی احتیاج دارم شکیرا یه آهنگ تو سبک رگاتون بخونه تو مایه های آهنگ la tortura، یا راک بخونه یا نمیدونم
دانلود آهنگ علی بهراد دوست دارم | کیفیت عالی
ترانه جدید و زیبای بنام دوست دارم با صدای علی بهراد از رسانه جاز موزیک
Exclusive Song: Ali Behrad | Dooset Daram With Text And Direct Links In jazzmusic.blog.ir
متن آهنگ علی بهراد دوست دارم
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
نمیدونی چقد تو دل من آشوبه
برات نمیدونی دلم چجوری میکوبه براتنمیدونی چه احساسی دارم ♬♫♪داره میره دلم واسه ی خندیدن ♬♫♪
تو داره میره دلم واسه ی کم دیدن تو ♬♫♪نمیدونی چقد بی قرارم نمیدونی چه حسی به تو دارمکاش الان بودی باز
لبم ۵ تا تبخال ردیفی کنار هم‌ زده 
دو روزه تو حالت تزریق ژل لب ، سوزن سوزن میشه .‌.‌
یه داستان غمگین تو اینستا خوندم بچهه مرد .اشکم دم مشکمه
از شما چ پنهون تازگی ها به بچه دار شدن در آینده هم فکر می کنم 
به این که یه سفید معمولی میشه مث من یا یه بور بلند بالا مث بنی 
حتی به اسمش 
به اینکه چقدر حرف دارم براش.
دوست دارم دختر باشه از جنس خودم 
نمی خوام پزشک مهندس بشه تا دیپلم بخونه دوسش دارم فقط یاد بگیره شاد شاد زندگی کنه.البته میدونم به من و بنی
تنهامسیر:
دریافت
❤️ اهل ایرانم من. روزگارم بد نیست،،،کشوری دارم من.که به اذعان خود غربیها، قدرت اول این منطقه است.چه کسی بود صدا زد تحریم؟! چه کسی بود صدا زد لوزان!سخن از افراط و سخن از تفریط است.من در این آبادییپلماتی را دیدم که همه اش میخندید!!!
و رییسی که مرا اهل جهنم دانست. وبه من گفت که دلواپس چی هستی تو؟رو به او کردم و با فرم ملیحی که خودش میداند. همزبان گشتم و با او به سخن بنشستم.و برایش گفتم ؛ آنچه را میدانم،.دل من آرام است. و د
دوست دارم در جمع باشم.دوست دارم در تمام این جمع‌ها باشم.دوست دارم که دوست‌هایی داشته باشم و تنها نباشم.
تلاش می کنم.تلاش می کنم و باز هم تلاش می کنم.
در نهایت روزی موفق خواهم شد.روزی مثل این‌ها می شوم و در آن روز من تنها کسی خواهم بود که می‌دانم رنگم اینجا ناشناخته‌ست.
اصولا در تربیت انسان دو شخص بسیار تاثیر گذار است؛ یکی مادر و دیگری رفیق
شاید بتوان گفت پنجاه درصد بلکه بیشترین تأثیر یک انسان از رفیق و همنشین است.
دوست دارم بجای اینکه مشارب خود را تاب دهم و با فرزند خود سخن بگویم و پدری کنم، برایش یک رفیق خوب باشم، رفیقی که در فراز و نشیب زندگی همراه او باشد.
به گونه ای با او رفاقت کنم که منحثرا فکرش همنشینی با من باشد، همانگونه که در رفتار خوبش پدر هستم، در اشتباهات او هم پدر هستم. هیچگاه محبت خود را منحصر به
عشق من
ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺮﺱ ﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺍﻨﺠﺎ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺣﺪ ﻭ ﻣﺮﺯی ﺑﺮﺍی ﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ ﻧﺴﺖ
ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪنی ﻧﺴﺖ
ﺧﻮﺍستنی ﺗﺮ ﻣﺸﻮی ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ
ﺗﻮ ﺗﺮﺍﺭ نمی ﺷﻮی ، ﺍﻦ ﻣﻨﻢ ﻪ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺗﺮ ﻣ ﺷﻮﻡ
جملات کوتاه در مورد دوست داشتن
من از عهد آدم تو را دوست دارماز آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبحسرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالیمن ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر از غ
به نام او
خیلی خوب خوبه زندگی. ادم می تونی کلی کار باحال کنه. این ترم که حل تمرین مبانی بودم بچه ها ی ورودی که از اردو با هم اشنا شده بودیم هی می پرسیدن چه فایده ای داره این کار. اولاش چرت و پرت می گفتم ولی کمی بعد
مهم ترین فایده اش اشنا شدن با افراد جدید بود. اخه من از روابط انسانی خیلی خوشم میاد. کلا ادم ها را خیلی دوست دارم. دوست دارم بقیه را دوست داشته باشم. کلی ادم مختلف را بشناسم و دوست داشته باشم.
این مبانی باعث اشنا شدن با مجید وقاری شد.
زنج

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

server خواص عسل طبیعی|فواید عسل طبیعی|خرید عسل|ژل رویال دانلود کتاب های pdf پیشرفت حق توست... کانون فرهنگی شهید احمد دهقانی دانلود کتاب کنترل کیفیت آماری مونتگومری همراه خلاصه جوجه کشی جراحی زیبایی A.T.I