نتایج جستجو برای عبارت :

شیطان بغل می خواد

دلم مي خواد پنج سال بخوابم. دلم مي خواد همه چی رو بذارم پست سرم و برم یه جایی که هیچ کس من رو نمي شناسه، اسمم رو نمي دونه و منتظرم نیست. دلم مي خواد سوار قطار شم و برم تبریز. مي خواد وقتی موسیقی مي شنوم؛ گوشهام درد نگیره. دلم مي خواد یکی برام شعر بگه، برام نامه بنویسه. یکی باشکوه دوستم داشته باشه؛ جوری که بپذیرم همين جوری هم خوبم و از جهان نترسم. دلم مي خواد برم بالای کوه داد بزنم، اونقدر داد بزنم که صدام دیگه بالا نیاد. دلم مي خواد با اینکه گوشها
دلم مي خواد پنج سال بخوابم. دلم مي خواد همه چی رو بذارم پست سرم و برم یه جایی که هیچ کس من رو نمي شناسه، اسمم رو نمي دونه و منتظرم نیست. دلم مي خواد سوار قطار شم و برم تبریز. مي خواد وقتی موسیقی مي شنوم؛ گوشهام درد نگیره. دلم مي خواد یکی برام شعر بگه، برام نامه بنویسه. یکی باشکوه دوستم داشته باشه؛ جوری که بپذیرم همين جوری هم خوبم و از جهان نترسم. دلم مي خواد برم بالای کوه داد بزنم، اونقدر داد بزنم که صدام دیگه بالا نیاد. دلم مي خواد با اینکه گوشها
تو اون‌کسی هستی که صبحانه درست مي‌کنه مي‌ذاره جلوم.《 یا من هواه اعزه و اذلنی》 رو قطع مي‌کنی و بغلم مي‌کنی گریه کنم. من از خجالت آب مي‌شم. زخمام درمان‌شدنی بنظر نميان. دلم ميخواد باور کنم عاشقمي. دلم ميخواد باور کنم واقعیه. نمي‌تونم. نمي‌تونم. بیش‌تر گریه مي‌کنم. 《 لطیف است شب》 رو پرت مي‌کنم تو دیوار. دلم ميخواد باور کنم نمي‌تونی باهام دعوا کنی. دلم ميخواد باور کنم یه روز از پیش بابات نميای و بگی 《 جان کلامشون درسته》. دلم مي‌خو
چند روزیه خییلی حالم خوب نیست! شاید بخاطر نزدیک شدن ب دی ماهه! :) یا شایدم چیزای دیگه .
این کابوسای وحشتناک هم ک هرروز بدتر از روز قبلن، هرروز صبح با کلی وحشت و استرس مجبورم از خواب بیدار شم و بعدشم حال داغون!
دلم ميخواد یکی باشه ساعت ها تو بغلش گریه کنم بشینم چرت و پرتای تکراریمو بگم و اونم گوش کنه! دلم یکیو ميخواد ک ساعت ها تو آغوشش اشک بریزم و دعوام نکنه بخاطر این گریه ها! از لحاظ روحی نیاز دارم "حرف" بزنم!! حتی شده چرت و پرت! 
همچین کیسی‌و ا
پیش خود خیال مي کردم                     حداقل شانزده مي گیرم
اما وقتی رفتم پیش استاد                     تا   نمرمو    بگیرم
گفت  که  هشت  گرفتی                          الهی  برات بميرم
دنیا  برام   سیاه   شد                          مثل شبی که برق رفته بود
همون شبی که از ترس                        سگ  خونمون  مرده  بود
دلم مي خواد  باز  بگم                         از  اون   سگ     قشنگم
از  اون   سگ   با    وفا                         از   اون   سگ  یه رنگم
دلم    نمي خو
حس و حال تعریفی نداره. روزه تاریکه. اتاق در بسته. پرده کشیده. چهره بی احساس. روح خسته. فاز منفی. حس بی حال. 
اما آدم وقتی مي نویسه دیگه مهم نیست. بزار دنیا هر طوری دلش مي خواد ساز خودشو بنوازه. اما من فقط با صدای سکوت به نوشته هام نگاه مي کنم. کاری به کار هیشکی ندارم. هیچی. دلم مي خواد بنویسمو بخوابمو بعد دوباره بخوابم. مي دونی چرا؟؟ چون برای بیدار شدن انگیزه ای ندارم. 
اصلاً کلاً حس و حالش نیست. گاهی اوفات آرامش فقط در یه کلمه خلاص
درختیَم که ریشه دووندم تا اعماق. ریشه‌هام رسیده به عمقِ غم و ناراحتی. که ربطی نداره که باغبون این باغ کیه یا چقدر کود و آب و بذر و دونه و هرچی مي‌ریزه پام، من همون درختیم که ریشه‌هاش تا اعماقن ولی هیچ برگی نداره. همونی که شاخه‌هاش هميشه بویِ پاییز مي‌دن. همونی که مي‌ترسه از ادامه دادن ولی ریشه دوونده. که باشه تنه‌مو قطع کنین ولی با ریشه‌هام چیکار مي‌کنین؟ ریشه‌هایِ من تا اعماقِ غربتن. اعماقِ دور بودن و دور موندن. چجوری مي‌تونم بذارم نزد
دانلود فیلم ایرانی دلم ميخواد با لینک مستقیم
فیلم ایرانی دلم ميخواد
ژانر : کمدی , خانوادگی , اجتماعی
کارگردان : بهمن فرمان‌آرا
ستارگان : رضا کیانیان ، مهناز افشار ، محمدرضا گار
محصول : ایرانمدت زمان : ۹۹ دقیقهزبان : فارسیحجم : ۹۵۰ مگابایت
خلاصه داستان :
دلم ميخواد ، فیلمي کمدی و خانوادگی و مهیج محصول سال ۱۳۹۲ به کارگردانی بهمن فرمان‌آرا مي‎باشد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است ، بهرام فرزانه نویسنده‌ای است که مدت‌هاست نمي‌تواند دا
دانلود آهنگ جدید حسرت از سیاوش قميشی با کیفیت عالی
 متن آهنگ 
هر برگ زرد یعنی، یک آرزوی بر بادپاییز پشت پاییز، دنیا همينو مي خواد
دنیا همينو مي خواد، یادت بره کی هستییادت بره چه جوری، افتادی و شکستی
پاییز توی هر عکس، غربت تمام دنیاستما سهم انتظاریم، حسرت هميشه با ماست
حسرت هميشه با ماست، روزا ميان و ميرندیر اومدی عزیزم، روزای خوب، رفتن
ادامه مطلب
1
کلن از بیرون گود ماجرا رو دیدن کار خیلی بدیه. اینجوری در مقام نصحیت کردن ظاهر مي شه آدم. یه نگاه عاقل اندر سفیه نهفته ای به افراد درگیر ماجرا داره ولی وقتی مياد داخل، خودش رو هم مي بینه که براش امکان رهایی مثل همه اون آدم های دیگه، سخت شده. دیگه نمي تونه مثل قبل، آدم ها رو اونقدر سریع قضاوت کنه. البته که این یه معنای این نیست که باید هرکاری رو تجربه کنیم ولی من فکر مي کنم باید یه سری از تابو ها رو با احتیاط چندبار بشکنیم. با خودمان ابزار لازم رو
نپرس از حال و روز من فقط برو، نمون نشو پاسوز فقط برو …♪برس به زندگیت به فکر من نباش، ازم که پرسیدن بگو دوسم نداشت …♪یکی دوتا نیست آخه درد این دلم، چیزی نميگی خیلی مرد این دلم …♪زیادی عاشقت شدم دلت رو زد، بذار تموم شه قصمون چه خوب چه بد …♪
دلم مي خواد یه روز به دراز2 بگم که یه روزی اینو گوش مي دادم و با فکر کردن به تو پر بغض مي شدم.
دلم برای نوشتن، خواندن و خوانده شدن تنگ شده انگار!
پ.ن.۱ دلم برگشتن و از نو شروع کردن مي خواد، ولی چون منتظر شروعی متفاوت هستم؛ این امر کماکان به پشت ِ گوش ِ مبارک  انداخته ميشه، جوری که شاید هیچ وقت برگشتنی در کار نباشه! 
پ.ن.۲ امتحان پست قبل که اونطور مسرورانه در موردش نوشته بودم؟ یک سوال داشت، اون رو هم اشتباه جواب دادم!! :/ :))
این روزها دارم فرندز رو مي بینم. شاید این فقط سریال باشه با یه سری داستان های فانتزی اما من مطمينم همه اونهایی که یه بار این سریال رو دیدن دلشون مي خواسته اون موقعیت (زندگی با پنج تا دوست خوب) رو تجربه کنند. یا شاید در لحظه ای خودشون رو به یکی از اونها نزدیک دیدند یا حتی در قلبشون یکی از اونها رو دوست داشتند. مي بینید ما کمترین چیزها رو هم هیچوقت نداشتیم. هميشه در جایی زندگی کردیم که از ترس قضاوت شدن حتی تخیل هم نکردیم. از ترس آینده مبهم مستقل نشد
فیلم شاه کش
دانلود فیلم شاه کش +موضوع داستان و بازیگران
دانلود فیلم شاه کش با لینک مستقیم
دانلود فیلم ایرانی شاه کش با کیفیت عالی 1080p
لینک دانلود قرار گرفت
گروه فیلم : اجتماعی
سال تولید : 1397
کارگردان : وحید اميرخانی
بازیگران: مهناز افشار، هادی حجازی‌فر، مهدی کوشکی، علی کمالی، فرید سجادی حسینی، پیمان مقدمي و مجید صالحی
خلاصه داستان : گوزنِ قرمز از پشتِ صخرهٔ یخ‌زده، نگاهی به مردِ شکارچی که سیگاری دود مي‌کند مي‌اندازد. گرگ، مچاله از سرما سرف
خیلی وقتا موقعیتی پیش مياد که دلت ميخواد کاش یه قدرت خارق‌العاده داشتم. ممکنه مثلا وقتی خیلی کجنکاوی که فلانی چی داره راجع بهت فکر مي‌کنه دلت بخواد اون قدرت خارق‌العاده خوندن ذهن آدما باشه. یا وقتی که شب ساعت 2 شده و تو رخت‌خوابی و اینقدر گشنه شدی که سعی مي‌کنی با فیلمای غذا پختن مصنوعی اینستا، که هیچ وقت هیچکی درستشون نمي‌کنه،سیر بشی، دلت بخواد که اون قدرت ماورایی احساس مزه‌ها و سیر شدن فقط با تصورشون باشه. حالا فقطم بحث قدرت نیست. خیل
دلم مي خواد
دلم مي خواد
تهیه کننده و کارگردان: بهمن فرمان آرا
 
داستان فیل
 
بهرام فرزانه نویسنده‌ای است که مدت‌هاست نمي‌تواند داستان بنویسد. ناگهان بر اثر یک تصادف اتومبیل، آهنگی در ذهنش تکرار مي‌شود که او را به رقص مي‌آورد. همين اتفاق شوق نوشتن را در او برمي‌انگیزد.
 
 
 
1) دانلود با کیفیت 480
 
 
2) دانلود با کیفیت 720
 
 
3) دانلود با کیفیت 1080
 
 
4) دانلود با کیفیت HQ-1080
‏با خودم قرار گذشتم با دقت بیشتری اطرافیانم و انتخاب کنم، هر چند که تا حالا با حذف بسیاری این کار و انجام دادم.حتی اگر تا سالیان دراز هیچکس اطرافم نباشه.یاد گرفتم گذران زندگیم و کیفیت لحظاتم وابسته به بودن ِ آدم‌ها نباشه.
‏تصميم گرفتم دوباره رویا ببافم، تا بهش نزدیک بشم.
زنجیر مغزم و باز کنم، بذارم هرجا که دلش ميخواد بره و شفاف بشه.
شعر بیشتر بخونم، برای آینده تلاش کنم و نذارم رخوت و خمودگی غالب بشه.
●بالاخره بعد چهار ماه روزی رسید که من تو دفترم ده صفحه مطلب نوشتم و حالم خوبه.چون چیزی گفتم، چون این روزا چیزهایی رو فهميدم که سال‌ها است دنبالشونم اما کسی پاسخگو نیست.نمي‌دونم چقدر قابل اعتماده چقدر قابل تضمينه اما خب تنها دستاویزیه که فکر مي‌کنم دارم.حتی شبیه نشونه‌ایه که جلوی راهم قرار گرفته.به سارا ویس دادم دلم ميخواد کمک کنم اما بلد نیستم چطوری؟سارا برام متن فرستاد و گفت ویراستاری کن و بعد گفت یه کاری رو زمين مونده و انجامش مي‌دی
طبق پژوهشی که داشتم از دو کودک 10 ساله و 6 ساله، نظر کودک ده ساله درباره خدا این بود که:
خدا مثل خورشیده ، من خدا رو دوست دارم، خدا خیلی قوی هست، اتفاق های خوبی برام مياره. نظرش در مورد شيطان : شيطان خیلی بده، گولم ميزنه، از شيطان بدم مياد.
نظر کودک 6 ساله درمورد خدا :
 ميگه خدا مثله نمازه ، خدا مثل انسانه، خدا خوبه.
نظرش در مورد شيطان :
انسان بدیه ، شيطان مثل ه.
 
نظر من اینه که نظر هر کودکی ممکنه تحت تاثیر عوامل مختلفی باشه، مثل تربیت خانواده، دو
چشماشو خمار ميکنه؛ دستاشو از جیبش درمياره و با صدایی که ميخواد به زور، یه بیخیالی ساختگی رو تو خودش حل کنه، ميگه:((من از مرگ نمي‌ترسم! اصلن نمي‌ترسم. آماده‌ی آماده‌م. مهمم نیست کِی بیاد سراغم! واقعن برام ذره‌ای اهميت نداره!)) بعدشم شروع مي‌کنه نوع مرگی که دوست داره رو توصیف کنه! خودشو تبدیل ميکنه به یه قهرمان تنها که همه‌ی اطرافیانش رهاش کردن و اون مونده و تقدیر بی‌رحمش و دشمن شرورش با یه قدرت نامتناهی!! تا توان داره مي‌جنگه. یه جنگی ک
طبق آخرین خبرهایی که من دارم،فصل پنجم سریال شرلوک هلمز هم ساخته مي شه.این خیلی عالیه.عالی نیست؟؟؟؟؟ :)
ولی به دلیل پر بودن وقت بندیکت کامبربچ،ساخت این سریال در سال 2022 آغاز مي شه.یعنی بیشتر از دو سال دیگه. :/
خیلی دلم مي خواد بدونم که نظر شما درباره ی فصل پنجم این سریال چیه.به نظرتون بیشتر به چه موضوع هایی پرداخته مي شه؟دلتون مي خواد بیشتر به چه موضوع هایی پرداخته بشه؟دوست دارید چه شخصیت هایی به فیلم اضافه بشه؟به نظرتون چه شخصیت هایی ممکنه در ط
نظر شيطان درباره حضرت علی(علیه السلام)
پیامبر اکرم از شيطان پرسید نظرت درباره علی بن ابی‌طالب، وصی من چیست؟ شيطان پاسخ داد یا رسول‌الله امکان دستیابی به علی وجود ندارد. این آدم از نظر ما دست‌نیافتنی است چون به پروردگار عالميان متصل است و ما نمي‌توانیم به او برسیم و من راضی هستم که او کاری با من نداشته باشد چرا که من طاقت یک لحظه دیدار او را ندارم چون نور الهی علی آنقدر قوی است که ما را دفع مي‌کند.
حضرت رسول فرمودند شيطان!‌ رفقای تو در این د
سلام و عرض ادب!من مصطفی ميزانی هستم. مهندس برق گرایش قدرت از دانشگاه سمنان.
در دوران تحصیل و البته پسا تحصیلم دغدغه‌هایی داشتم و دارم که دوست دارم بهشون بپردازم.
خیلی از دانشجوهای دور و اطراف من و صد البته خود بنده نیازهایی داشتم در زمان تحصیل که فکر مي‌کنم به هیچ وجه برآورده نشد! و دلم نميخواد عبث و ابتر باقی‌ بمونه. ایشالا که مسیر درستش رو طی کنه به جای خوب هم برسه.
ممنون مي‌شم از دوستان عزیزی که دنبال مي‌کنن بنده رو، در صورتی که کمکی از
پرندۀ اول_ تو مي‌دونی برای رسیدن به "دشت هميشه بهار" باید از کدوم طرف برم؟
پرندۀ دوم_ "دشت هميشه بهار"؟!
پرندۀ اول_ آره، همون جایی که هیچ کس کاری باهات نداره و اذیتت نمي کنه و همه چی خوبه.
پرندۀ دوم_ آها فهميدم! منظورت "دشت ترسوها"ست؟!
 
پ.ن: تابستون با اميرعلی 4/5 ساله از اصفهان چند تا پویانمایی خوب دیدیم. یکیش همين بود: پرندۀ دوست داشتنی.
دلم برای اميرعلی تنگ شده. .
 
+ابوسعید ابوالخیر را گفتند فلان کس بر روی آب مي‌رود. گفت سهل است، وزغی و صعوه‌ای ن
به غم گذشت. به دوری و تنهایی و اسارتِ ذهن و تن. ولی این سوگِ شوم، این از دست دادن و از دست رفتن ناغافل، هرچند که تلخ و سخت و دل‌آزار، بهم ثابت کرد که آدمِ جمع‌ام و تشنه‌ی حضور. درسته که بلدِ تنهایی و خلوت‌ام، ولی این پیله‌ی خودتنیده رو به ذات نه، که به اقتضای زمونه ساختم. 
گاهی حرف‌ها به مرور زمان معنا مي‌گیرن و مفهوم پیدا مي‌کنن. این هم حکایت من: تطبیق‌یابنده با محیط. ماهیِ به دام افتاده‌ای که ميخواد دوباره باله‌هاش رو ت بده و شنا کنه
آقا بعضی  ها اومدن ميگن این فیلم که در قالب انیميشن هست شيطان پرستی هست
اول از همه درسته بعضی از صحنه هاش با دین ما یه ذره مغایرت داره اما همين دین هم گفته اگه نگاه بیننده از روی شهوت و لذت نباشه اشکالی نداره
یه گروه هم هستن که ميگن بخاطر استفاده از قدرت های جادویی این فیلم شيطان پرستی است.آخه بنده خدا مگه هری پاتر هم همين جوری نبود اما خود صدا و سیما پخشش کرد
با تشکر اميرحسین
وقتی با چشمم چیزهای مختلف و معمولا بی‌معنی رو نگاه مي‌کنم فوری رد نگاهم رو دنبال مي‌کنه و ميپرسه چی شده؟ وقتی سرم رو برای تایید کردن یه چیزی ت مي‌دم زود مي‌گه عه تو از اون آدمایی هستی که با سرشون تایید مي‌کنن؛ بعد من بعدِ بیست و سه سال متوجه مي‌شم من معمولا دنبال فضاهای خالی تو محیط مي‌گردم و نگاهشون مي‌کنم، انگار که واقعا چیزی اونجاست، متوجه مي‌شم من تو تایید اون جمله‌ش که گفت تو از اونایی هستی که سرشون رو ت مي‌دن تا تایید کنن ه
توی خوابم، داشتن مي‌کردن همدیگه رو، یعنی مقدمات س.کس رو فراهم مي کردن. یه آدم خارجی گوشه اتاق نشسته بود، نمي‌دونم چرا. رو به روش یه مانیتور شفاف بود، از اینایی که توی فیلمای علمي تخیلیه. دوست داشتم باهاش گپ بزنم و ببینم برای چی اینجاست؟ قضیه‌اش چیه کلا؟
صدای پا اومد.
همه اونایی که مشغول مقدمات جنس.ی بودن جمع و جور کردن، دویدن و رفتن طبقه بالا.  من هم رفتم بالا. هنوز هم مشغول کندن لباس و [س.کس] کردن بودن، حتی اون‌جا. با یه پوزیشن عجیب و غریب - ی
یاد روزی افتادم که بی‌اختیار اشک ریختم. شنیدن تحلیل اوضاع موجود روی صندلی های "آب و آتش" که تهش ختم مي‌شد به جنگ. دستام رو گذاشتم روی صورتم و به پهنای صورت گریه کردم. حالا هر بار که این آهنگ رو گوش مي‌دم اون حسِ واقعی برام تداعی‌ مي‌شه. خیال مي‌کنم گاه و بی‌گاه بمبی مي‌خوره وسط شهر. هر روز که بیدار مي‌شم دونه دونه از "آدم" های زندگیم خبر مي‌گیرم. گاهی یکیشون جواب نمي‌ده و اون آدم رو از لیست آدم‌های زندگیم پاک مي‌کنم. به عشقی فکر ميکنم که لی
یکی برای خانواده‌ی مورفی کتابیه که از خوندنش واقعاً لذت بردم.
کتاب درباره‌ی دختری به نام کارلی کانرزه که و ناپدریش زندگی مي‌کنه. یه روز ناپدریش کارلی و مادرش رو کتک مي‌زنه و از اونجایی که حال مادرش وخیمه و باید تا چند مدت تو بیمارستان بستری باشه، کارلی مي‌ره پیش خانواده‌ی مورفی زندگی کنه.
داستان اصلی از همينجا شروع مي‌شه. وقتی کارلی وارد خونه و خانواده‌ی مورفی مي‌شه‌ اولش دلش نميخواد اونجا باشه. یکی از پسرهای خانواده باهاش ب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

شرکت بازرگانی دارکوب سمرقند دوازدهم طلایه داران شوشتر شهیدان مراغه پویان امیرابادی عکس منظره طبیعت متلب کارینت معرفی کسب کارهای اینترنتی اسفندیار مدیاب