نتایج جستجو برای عبارت :

سوالات قدم نارانان

باز گشت به قدم چهار نارانان.8آوریل.        19فروردیننارانان منطقه ما جلسه مخصوصی بر پا می کند که در آن جلسه اعضایی از نارانان که مایل هستند روی قدم چهار خود کار  کنند گرد هم می آیند.سال اول که این فرا خوان را دیدم اهمیت این قدم را درک نمی کردم.وقتی دوستانی را که از این جلسه بر می گشتند دیدم طوری بودند که انگار از یک سفر دور دست برگشته اند.سال بعد جلسه در فصل بهار برگزار شد که به نظرم زمان مناسبی بود برای دور شدن ازخانه.آن تعطیلات آخر هفته زندگی
حسادت.‌13آوریل.     24فروردینبعضی از دوستانم در نارانان که بعد از من وارد برنامه شده بودند قبلا بهبودی بیمارانشان را دیده بودند.فکر می کردم که این عادلانه نیست و فهمیدم که به آنها حسادت می کنم.وقتی قدم چهارم را کار می کردم پی بردم که حسادت یکی ازریشه های عمیق نواقص شخصیتی من است.لازم بود از نیروی برترم کمک بگیرم.تا به این موضوع رسیدگی کنم و یاد گرفتم این کار را روز به روز انجام دهم.لازم بود زندگی ام را از سر بگیرم و از تمرکز روی معتادم دست بر
انتخاب ها28 مارس    8فروردین
قبل از نارانان می گفتم که زندگی ام تحت کنترل است و می دانم چه می خواهم.فکر می کردم اگر فقط معتاد مصرف را قطع کند همه چیز درست می شود.حالا می فهمم که معتاد روی من کنترل داشته است.من دایم نگران او بودم و نمی خواستم ناراحت باشد.هر چه می خواست انجام می دادم حتی وقتی می دانستم این کار برای او خوب نیست .خواسته هاو نیاز های او در اولویت بود و من کنترل زندگی ام را از دست داده بودم.نارانان زندگی ام را به من باز گرداند.یاد گرفت
متتظر بودن22مارس      2فروردینسلام نیروی برتر!من نوزده سال منتظر یک معجزه بودم .مشکل چیست؟درجلسات نارانان  شرکت کردم ،قدم کار کردم ،راهنما گرفتم،راهنمای دیگران شدم،خدمت کردم،دعا و مراقبه کردم اما عزیزمعتادم هیچ تغییری نکرد.خیلی وقتها منتظر بودن خسته کننده شد.آنقدر از آنچه که برنامه به من می گویدانجام بده خسته شده ام که الان نتیجه را می خواهم!میخواهم عزیزمعتادم تغییر و سالم شود.انتظار کشیدن هرگز برایم آسان نبوده اما شاید بردباری را به
همسران با هم در نارانان7آوریل.  فروردینخودم را شوهر خوشبختی می دانم.من و همسرم با هم در نارانان حضورداریم.ما هر دو در مسیر بهبودی هستیم می توانیم یکدیگر را حمایت کنیم.این حمایت از راه هایی است که ما هرگز موقع پیمان ازدواج که به هم قول هایی می دادیم از آنها آگاه نبودیم.می توانیم در جلسات و خانه مشارکت کنیم.علاوه بر این هنگام ملاقات یک تازه وارد یا فردی که به تازگی وارد مسیر دردناک زندگی با معتاد شده و تحت تاثیر قرار گرفته است می توانیم دیدگا
راه حل ها6 آوریل.     17 فرروردینافرادی مثل من که مشکلاتشان  آنها را به نا امیدی کشانده است برای یافتن توصیه و راه حل ها به نارانان می آیند.به محض اینکه در اولین جلسه خود شرکت کردم حس کردم در خانه خودم هستم‌.در بین کسانی بودم که مرا درک می کردند.تازه وارد خوشبختی بودم.از کسانی که قبل از من آمده بودند وتجربه٬نیرو و امیدشان را مشارکت می کردند قدر دانی کردم.این مرا تشویق کرد که باز هم در جلسات شرکت کنم به عنوان تازه وارد فهمیدم که به وسیله گوش د
همدردی10,آوریل21فروردینچند روز پیش نوه ام را برای ماهیگیری به اسکله بردم.اصلا نمی خواستم به چیزی فکر کنم به ذهن خالی نیاز داشتم.وقتی در اسکله بودیم مردی آمد و با نوه ام مشغول صحبت شد.اوشبیه ولگردها بود.در باره سه دخترش با من صحبت کرد و اینکه چطوری یکی از آنها درست مثل خودش آشفته است.او از علاقه بی پایانش به آبجو با من صحبت کردو اینکه از شرایطی که در آن بود شرمنده نیست.از او پرسیدم چطور مردی مثل او به سر انجامی این چنین رسیده است.او به گفتن
با خودم خوب باشم 5آوریل      16فروردینامروز برای چیزهای زیادی که قبل از برنامه حتی آنها را نمی دانستم سپاسگزارم.باور نمی کردم کسی یا چیزی بتواند در حمل کردن بار دنیا که  روی شانه هایم بود کمکم کند.امروز می توانم در باره بعضی چیزها فکر کنم راجع به آن با اعضای نارانان صحبت کنم و کاری را که خودم نمی توانم برای خود انجام دهم به نیروی برتر از خودم بسپارماین کار به این معنی نیست که چیزی با روشی که من دوست دارم به نتیجه برسد.بلکه به این معنی است که
صداقت30 مارس    10فروردیندر حالیکه که پسرمان بزرگ می شدند من و همسرم اصرار داشتیم که آنها می بایست همیشه با ما صادق باشند.بطور مرتب به آنها می گفتیم که به خاطر گفتن حقیقت تنبیه نخواهند شد فقط دروغ نگویند.وقتی متوجه شدم پسر کوچکترم به مدت دو سال مواد مصرف می کرده و فهمیدم که دروغ های بسیار ی به ما گفته است به خاطر فریب های متعدد او برای پنهان کردن اعتیادش از پا در آمدم .سر انجام به یک برنامه باز پروری رفت واقعیت مربوط به اعتیاد او خودش را نشان
ایمان26 مارس   6 فروردین
وقتی جوان بودم فکر می کردم خیلی ایمان دارم اما پس از سالها زندگی کردن با یک معتاد به نظر می رسید که ایمانم ضعیف شده است .چطور این همه حادثه های غم انگیز برای آدمی به این خوبی اتفاق می افتد؟؟؟من که داو طلب خدمت در کلیسا بودم به طور مرتب به دیدن مادرم می رفتم.آیا خدای دوره جوانی ام این همه خوبی و کارهای خیریه را که انجام میدادم نمی توانست ببیند؟؟؟مدتی طول کشید تا فهمیدم که در تمام این موارد نقش بازی می کردم و نداشتن ارتب
بیش از این راز دار نباش به جلسه ملحق شو.31مارس     11فروردینهمیشه می خواستم به کسی یا چیزی وابسته باشم یا کسی به من وابسته باشد.این میل و اشتیاق یک محرک اجباری بود که مرا به جستجوی تایید گرفتن و شایسته بودن سوق می داد .سردر گم ،منزوی و شکست خورده بودم.برای خشنود کردن دیگران زندگی می کردم.موضوع خنده دار این است که خیلی از راز های مربوط به معتاد را حفظ کرده بودم .این ها چیزهایی بود که مرا از یک روش زندگی سالم دور می کرد.راز ها و مخفی کاری ها برنا
نواقص شخصیتی.
11آوریل.        22فروردیناین عقیده من است که حق دارم بخواهم مرا درک کنند و بفهمند.به همین دلیل همیشه می خواستم دلایل ٫عقاید٫بهانه ها و نیاز هایم را تا آنجا که می توانم به طور واضح و شفاف توضیح دهم هرچند به ندرت از نتیجه ها راضی بودم .همیشه احساس می کردم دیگران مرا درک نمی کنند.وقتی در جلسات نارانان شرکت کردم احساسم این بود که درک شده ام.اما هنوز حس می کردم همه با من فرق دارند.و وضعیت من به گونه ای خاص است.اکنون تشخیص می دهم که این
در برابر تغییر تسلیم شو
25مارس   5فروردیناز آنجایی که من نمی توانم مثل یک معتاد فکر کنم اولین واکنش غریزی من به طرز برخورد و انتخاب های آنها با خشم ،ترس و نا امیدی است.همین باعث می شودتمرکزم روی دیگران و مشکلات شان باشد نه روی خودم .البته من مشکلی ندارم چون یک معتاد نیستم.من همه جواب ها را دارم توانایی هر کاری را دارم،می توانم هر موقعیتی را کنترل کنم و می توانم هر مشکلی را که دیگران با آن مواجه می شوند بر طرف کنم.می توانم این رفتار را به نشتی آ
به آسانی انجام بده.24مارس     4فروردین
یکی از فوایدی که از شرکت در جلسات نارانان بدست آورده ام این است که همه چیز را نسبت به گذشته متفاوت می بینم و انجام مید هم.شعار"به آسانی انجام بده"برایم سخت بود.همیشه معتقدم که فقط دو راه برای انجام دادن وجود دارد،راه درست و راه اشتباه.هم چنین اعتقاد داشتم به طور کلی آسان ترین راه ،راه درستی نیست .با همین دیدگاه تلاش می کردم همه چیز را درست کنم.یک موقعیت دشوار را پیچیده تر می کردم.چیزی را که به نظرم  بهتری
رهایی فکر15 آوریل.         26فروردیندخترم انتخاب کرده که فاصله اش را با من حفظ کند چون دائما فقط نگران او بودم.نگران بودم کجاست ؟چه کار می کند؟و چه چیزی استفاده می کند؟واقعیت این بود که چون از او خشمگین بودم نسبت به او وسواس فکری داشتم.خشمم چیزی بود که از او پنهان می کردم وبه ترس ها و غم هایم رسیدگی نمی کردم.فقط می توانستم به یک چیز فکر کنم و آن این بود که دخترم چقدر ترسناک و ناسپاس است.نمی توانستم او را از ذهنم دور کنم .با نگرانی هایم فرسوده م
قدم چهارم3  آوریل     14فروردیندر ابتدای حضورم در نارانان خیلی عصبانی بودم.و از عزیز معتادم رنجش زیادی داشتم.برای اتفاقی که می افتاد او را سر زنش می کردم.احساس می کردم من تنها کسی هستم که از اعتیاد در رنج است .من قربانی بودم و اوباعث درد و رنج من بود و حق داشتم از او عصبانی باشم.از او متنفر بودم ولی هنوز دوستش داشتم.به خاطر بچه هایی که داشتیم با او ماندم  مقصر دانستن معتاد به من کمک می کرد که همه کار های خوب یا بدم را توجیه کنم.هرگز فکر نمی کرد
تکبر.4 آوریل       15 فروردیناگر در گذشته شما بامن مخالف بودید آنقدر با شما بحث می کردم تا تغییر عقیده دهید و با من هم عقیده شوید همیشه حق با من بود و شما باید این حقیقت را می فهمیدید.در غیر این صورت یا شما را کاملا نا دیده می گرفتم یا فقط شما را تحقیر می کردم.این برخورد همراه غرور وتکبر باعث شد از دست دنیا دیوانه باشم و مردمش را دوست نداشته باشم.من آدمی تلخ و غمگین بودم.این طرز فکر جایی برای صلح و آرامش نگذاشته بود.سپس با معتاد آشنا شدم  کسی که
سپردن اراده و زندگیمان29 مارس       9فروردینهمیشه حس می کردم که می توانم مشکلات همه را حل کنم اما هیچ کس به من گوش نمی داد.وقتی می دیدم عزیزم به تدریج خودش را با مواد نابود می کند بیشتر و بیشتر احساس در ماندگی می کردم.هر روزی که می گذشت بیشتر مصمم می شدم تا هر کاری که می توانم برای تغییر معتاد انجام دهم .اگر او می توانست با.شرکت در جلسات معتادان گمنام ،ملاقا ت های مداوم با مامور آزادی مشروط و کار کردن اهمیت رسیدگی به زندگی.سالم را تشخیص را تشخی
تبدیل خیال به واقعیت.9 آوریل.        20فروردینمن از خودم توقعاتی دارم.تا به حال این عبارتتوقعات نا امیدی هایی هستند که از پیش تعیین شده»را شنیده اید؟؟؟من در زندگی عادت داشتم از معتاد انتظاراتی داشته باشم.آن توقعات نا مشخص بودند.بیشتر به یک فیلم رویایی شبیه بودند تا به واقعیت.در تصوراتم انتظار داشتم معتاد به دانشگاه برود یک شغل خوب پیدا کند و زندگی شادی داشته باشد.با حضور در جلسات نارانان و کار روی برنامه یاد گرفته ام که فقط در مورد خودم می
معجزات قدم سه27مارس   7فروردینکلمات کلیدی قدم سه برای من "تصمیم ،اراده و مراقبت"هستند.هر زمان که این قدم را می خوانم در باره سهم خودم در بهتر کردن زندگی ام فکر می کنم.سهم من این است که تصمیم بگیرم میل به کنترل کردن را رها کنم و زندگی ام را در دست های هدایت کننده بگذارم.خیلی آسان به نظر می رسد !در یافته ام که دعا ومراقبه برای سپردن اراده ام ضروری است .هوشیارانه تصمیم می گیرم این قدم را روزانه کار کنم تا از آنچه که می توانم تغییر دهم  و آنچه مسوول
قضاوت کردن.2  آوریل   13فروردیشنیدم یکی می گفت "انسان ها اشتباه می کنند اما خود آنها اشتباه نیستند".این باعث شد که در مورد مواقعی فکر کنم که معتاد زندگی ام را قضاوت می کردم آیا به معتاد اجازه فکر کردن می دادم یا فکر می کردم معتاد نمی فهمد؟نمی توانستم این فکر را از سرم بیرون کنم.اشتباه کردن لازمه انسان بودن است.من اشتباه می کنم و به این ترتیب می فهمم که انسانم.این به من یاد آوری می کند که چقدر زود قضاوت می کنم .از برنامه نارانان یاد گرفته ام تراز
شهامت تغییر16آوریل.   27فروردینکمکی که قدم چهار می تواند انجام دهد شگفت انگیز یافتم.قدم چهار به افراد کمک می کند تا بتوانند چگونگی و واکنش عکس العمل های خود را در مقابل چالش های زندگی ببینند.این قدم باعث شد بفهمم که عکس العمل من به هر پیشامدی فقط توسط من و به کمک نیروی برترم کنترل می شود.فهمیدم که من قبلا به خشم و عجله اجاز می دادم که چگونگی واکنش مرا در موقعیت های پیش آمده کنترل کنند و من نیاز داشتم روی آن نواقص شخصیتی کار کنم.تغییری که در من
نمونه سوالات اندیشه اسلامی 2 جعفر سبحانی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
سوالات تستی اندیشه اسلامی 2 ایت الله جعفر سبحانی
دانلود رایگان سوالات تشریحی اندیشه اسلامی 2 جعفر سبحانی
سوالات تشریحی اندیشه اسلامی 2 جعفر سبحانی pdf
نمونه سوالات کامل امتحان اندیشه اسلامی 2
نمونه سوالات اندیشه اسلامی 2 دانشگاه آزاد
نمونه سوالات اندیشه اسلامی 2 علمی کاربردی
نمونه سوالات فصل به فصل اندیشه اسلامی 2
سوالات تشریحی اندیشه اسلامی 2 سبحانی با جواب
 
اعتماد سازی.1 آوریل       12فروردیندر قدم چهارم یاد گرفتم بسیاری از اعتقاداتی که من به دیگران تحمیل می کنم ممکن است در نتیجه درد و نا امیدی خودم باشد.معتقدم که اعتماد بخشی از هر عشق در رابطه نزدیک است .وقتی اعتیاد عزیز من فعال شد دیگر به او اعتماد نکردم .اکنون یاد گرفته ام که باورها و انتظاراتم از دیگران اشتباه و در نتیجه احساس درد،خشم،خیانت و رنجش بوده است.هم چنین باور داشتم اگر معتاد به من دروغ می گوید مرا دوست ندارد.رابطه ای که بر اساس اعت
نسل های قربانی.14 آوریل.     25فروردینچطور من یک قربانی شدم.با فدا کردن خوشی های خودم سعی در تغییر دادن دیگران و مراقبت از آنها یک قربانی شدم؟وقتی به صدای ذهنم  گوش می دهم زنی را که مرا پرورش داده بود درک می کنم که این که او هم ندای قربانی شدن را در سر داشته است.کلیسایی که من در آن پرورش یافتم به کارهای فدا کارانه خیلی اهمیت می داد.به طور طبیعی من معتقد بودم که رفتار یک زن خوب باید اینگونه باشدکه همیشه به دیگران سرویس بدهد و خود را آخر از همه قرا
 
قوت قلب21مارس   1فروردین
یک روزصبح با سردرد بیدار شدم .شدیدا احساس نیازمندی می کردم .نیاز داشتم همسرم دوستم داشته باشد و قوت قلبم باشد.انتظار داشتم به من احساس امنیت بدهد.می خواستم به من بگوید که ما همیشه با هم می مانیم.خیلی زود فهمیدم هر چه که به دنبال آن هستم از معتاد بدست نمی آورمبه محض اینکه از او می خواستم تکیه گاهم باشد پشیمان شده یا باورش نمی کردم حتی وقتی خواسته ام را بر آورده می کرد.سپس از خودم برای اینکه نیازمند و وابسته هستم متن
رهاکردن12آوریل.     23فروردینبا مهربانی پسر هفده ساله ام را پسر پاک»نام نهادم.امروز یک ماه از اقامت او در یک مرکز باز پروری می گذرد.و سه ماه دیگر هم باید آنجا بماند.به حکم دادگاه این دوره معالجه بخشی از دوره محکومیت او برای جرم هایش به عنوان یک خلافکار جوان می باشد.بیشتر جرم های او ی های کوچک٫خرید وفروش مواد مخدر٫فحشا برای مصرف مواد مخدر و از این قبیل چیز های زشت بوده است.
دو سال همه اقدامات معمول را برای کمک به پسرم به کار برده بودم.علی
 
سوالات ثبت نام کارگزاری +جواب(جهت دانلود کلیک کنید)
 
سوالات ثبت نام کارگزاری   آگاه
سوالات ثبت نام کارگزاری   پارسیان
سوالات ثبت نام کارگزاری   بانک ملت
سوالات ثبت نام کارگزاری   بانک سپه
سوالات ثبت نام کارگزاری   بانک پاسارگاد
سوالات ثبت نام کارگزاری   بانک صادرات
سوالات ثبت نام کارگزاری   حافظ
سوالات ثبت نام کارگزاری   مفید
سوالات ثبت نام کارگزاری   بانک کشاورزی
سوالات ثبت نام کارگزاری   تامین سرمایه نوین
سوالات ثبت نام کارگزاری   تد
وسواس فکری
23مارس     3فروردینمن کسی بودم که زندگی ام پیرامون معتاد می چرخید.فکر می کردم کارم این است که پیش بینی کنم او چه می خواهد و چه نیازی دارد تا بدون مهم بودن قیمت تهیه کرده و به او بدهم.هر چیزی را فدای او می کردم حتی نسبت به فرزندانم در اولویت قرارداده بودم.مطمعنا خودم را برای هوی وهوس او و مشکلات او فدا می کردم.مخصوصا درست زمانی که برای نجات او از عواقب مصرف موادش دخالت می کردم.شب ها بیدار می ماندم نمی توانستم بخوابم .وقتی از رفتنش چ
نمونه سوالات مصاحبه سازمان امور عشایر -سال 98&بهترین پکیج
والات مصاحبه سازمان امور عشایر -سال 98&بهترین پکیج
نمونه سوالات مصاحبه سازمان امور عشایر (آبان 98 -آپدیت شده)
سوالات مصاحبه سازمان امور عشایر سال 1398 (با پاسخنامه)
سوالات مصاحبه سازمان امور عشایر سال 98 با جواب
دانلود بهترین سوالات مصاحبه استخدامی سازمان امور عشایر 98
نمونه سوالات مصاحبه استخدامی سازمان امور عشایر مهر 98
نمونه سوالات استخدامی سازمان امور عشایر مهر
نمونه سوالات مصاحب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

آموزش عکاسی و طراحی عکس و طرح های گرافیکی شرکت سوله سازی آریا سازه آکام فلز انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 98 (حوزه نور و محمودآباد)+سایر شهرهای مازندران معرفی معتبر ترین سایت های کسب درآمد آنلاین حیرانیم.. کالج دیجیتال مارکتینگ نظام وظیفه گروه های آموزشی شهرستان کلاله راد الکتریک توزیع کننده انواع مقاومت اهمی،ولوم و سرولوم سیب من