نتایج جستجو برای عبارت :

بیرون زن در زندگی

برای داشتن دوستانی خوب نیازی نیست هر شب بيرون بروید اما باید برای بهبود زندگی اجتماعی خود تلاش بسیاری کنید. تنها چیزی است که برای ساخت یک زندگی اجتماعی جدید نیاز دارید کمی صبر و خواستن این است که خودتان را بيرون از شرایط فعلی قرار دهید.

ادامه مطلب
در حیاطو باز کردم که برم بيرون .
دمای هوا خوب بود نه گرم نه سرد .
دوتا پسر که انگار هشت نه سالشون بود داشتن تو کوچه بدمینتون بازی می کردن .
حس خوبی داشتم که اومدم بيرون و همینطور که قدم میزدم فکر می کردم کاش بیشتر بیام بيرون .
یه دفعه شنیدم یکیشون گفت هاااالیییی شتتتتت!
همینطوری مونده بودم که درست شنیدم ؟
و همینجوری با تعجب به راهم ادامه دادم و فکر کردم که باید بیشتر بیام بيرون !
همه چیز داره عوض میشه .! :)))
آفتاب در زندگی من نقش ضعیفی دارد.همیشه داشته.همیشه دارد و داشته.در این شب ها که اینجاه هستم نقش ضعیفی دارد.این ها هیچ کدام برای من نیست.من در خواب گیر کرده ام.یک جایی در یک خوابی تپیده ام.بيرون نمی اندازتم.چه غربتی که کسی در خواب عاشقت بشود و نگذارد از خوابش بيرون بروی.گیر کنی همان جا.
 
یه سری کارها هستند که نیاز به بيرون رفتن ضروری از منزل دارند.
اگه تو این روزا خواستید برید بيرون یه سری نکات هستند که باید رعایت کنید.
یه ویدئو واستون آماده کردیم که میتونه بهتون کمک کنه که کمتر به ویروس آلوده شین.
 
نکات ضروری بيرون رفتن از منزل
 حرکت برای سربازهای شطرنج حکم مرگ و زندگی رو داره یا حذف میشن یا در آخر وزیر 
اما با تمام شباهت های شطرنج  تفاوتش با زندگی در اینه که 
 بعد از کیش و مات شدن داشته هات هم میشه زندگی رو ادامه داد و حتی دوباره سرپا ایستاد 
برای همینه که بعد از مات شدن هم کسی نمیتونه  شاه رو بيرون کنه 
جاگذاری در زندگی = چون هنوز شاه ِ خودشهِ
شاید به خاطر اینکه در زندگی ملموس نیست قابل باور نباشه ولی هر حرکتی در چی شدن ما تاثیر داره 
پس :
سرباز ها = انتخاب ها
شاه = و
 
برخی زنان با این که از نظر اقتصادی مشکلی ندارند و نیازی به کار کردن بيرون از خانه ندارند اما اصرار دارند که به سرکار بروند. در این بین بچه بیچاره از همان نوزادی باید به خانه اقوام یا مهدکودک برود و از آغوش پرمهر مادر محروم بماند و چه اثرات سوئی بر آینده او وارد می شود. حتی برخی از زنان با کار در بيرون، از امور داخلی خانه باز می مانند و از آن طرف مرد خانه شب خسته و‌کوفته  به خانه می آید و با بازار آشفته روبرو می شود، و باعث ایجاد بحث و مشاجره م
داشتن عزت‌نفس برای همه لازم و ضروری‌ست. انچه در مورد عزت‌نفس میگوییم این است که فرد خود را قبول داشته باشد و در برخی مواقع "من" را ترجیح دهد. اما برخی اوقات کسانی هستند که به جای من از قاعده ی "همیشه من" پیروی میکنند. یعنی چی؟ یعنی من همیشه درست می‌گویم! همیشه حق با من است! همیشه من باید برای شما تصمیم بگیرم.
اگر این وضعیت رخ دهد. یعنی فرد مقابل شما یک شخصیت خودخواه دارد. در زندگی بارها شده که با شخصی روبه‌رو شدیم که همیشه "من، من"  می‌کند. اگر ب
اولین باری که دیدمش تو دانشگاه بود.
همون روز اول دانشگاه ، یجوری عاشقش شدم که تمام ذهنم درگیرش شده بود.
نقاشیشو می کشیدم. ، تو ذهنم تصور میکردم که مثلا باهم رفتیم بيرون 
سرمو میزاشتم روی شانه اش ، اون هم نوازشم میکرد و.
وقتی اولین بار اسمشو شنیدم ، نظرم به کلی راجع به کلمات و حروف عوض شد ، انگار از بین تمام ۲۹ حرف فارسی فقط این دوتا حرف زیبا بود.
اون اسمش آوا بود. 
وقتی میرفتم بيرون ، هر طرفو نگاه میکردم اسمشو میدیدم: کافی شاپ آوا ، محصولات
رابینز بعد از اتمام تحصیلات مدرسه شروع به یاد گرفتن کار و مهارت کرد تا بتواند برای خودش تخصصی دست و پا کرده و از آن استفاده کند.
رابینز در دوران نوجوانی اضافه وزن داشته و همچنین در خانه محقری زندگی میکرد که برای شستن ظرف مجبور بود به وان حمام برود و در آنجا ظرف ها را تمیز کند.
یکی از نقاط عطف زندگی او آشنایی با روانشناس و سخنران انگیزشی معروف جیم ران بود.
رابینز می گوید چندماه بعد از سمینار جیم ران بود که مادرش او را با تهدید چاقو از خانه بيرون
درباره کتاب قله‌ها و دره‌ها
قله‌ها و دره‌ها همان فرازها و فرودهای زندگی و کار همه انسان‌ها است. در داستان قله‌ها و دره‌ها، کشف خواهید کرد که چگونه می‌توانید، زودتر از دره بيرون بیایید، مدتی طولانی‌تر در قله بمانید، قله‌هایی زیاد و دره‌هایی کم داشته باشید. کتاب حاضر به شما می‌آموزد که چگونه اشتباهاتی که در موقعیت‌های خوب انجام می‌دهید، فردای بد زندگی‌تان را می‌سازند.
دانلود کتاب قله ها و دره ها
هم اکنون کلیه آزمون‌های الهی در ایلام و کرمانشاه بصورت همزمان در حال برگزاری می‌باشد! 
+اول سیل شدید بود تحمل کردیم تا صبح با این همه آب و سروصدا تا صبح الانم دوتا زله نسبتا شدید همه خیابونا رو آب برداشته نه راه بيرون رفتن داریم یعنی نمیذارن بابلندگو اعلام میکنن نیاین بيرون یعنی الان بيرون بریم یا خونه بمونیم؟ :|
+ الان در منزل مادر شوهر بسر میبرم.
امروز داشتم به این فکر میکردم که چه کسی و چطور این چارچوب زندگی رو برامون طراحی کرده؟
چارچوبی که همه مون میشناسیمش: به دنیا بیا -----> درس بخون -----> برو دانشگاه -----> یه کاری پیدا کن که بیمه داشته باشه با یه حقوق حداقلی یا متوسط -----> وام بگیر-----> ازدواج کن ---> قسط بده -----> بچه دار شو ----->پولاتو جمع کن و وام بگیر -----> یه خونه معمولی یا یه ماشین معمولی بخر ----> بازنشسته شو ---> حالا بشین  وبا همون حداقل حقوقی که میگیری زندگی کن (یه زنــد
یک، دو، سه، چهار، پنج، .هزارویک، هزارودو، هزاروسه، .
پس چرا تموم نمی‌شی؟
گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم که چطور می‌شه کسی رو که با سی‌وهفت‌هزارونهصدوپنجاه‌وهشت رابطهٔ مختلف به آدم وصل می‌شه از زندگی بيرون کرد.
نمی‌خوای بری؟
خسته‌م کردی!
از همه ببرم که ولت کنم؟ خوب می‌شه اینجوری؟!
خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان عمر نوح میخواهد !! کم میخندیم و زود عصبانی میشویم تا دیروقت بیدار میمانیم و صبحها همیشه دیر میرسیم،
کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم !زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم،  زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم بیشتر
به نام او
 
به این می اندیشم در کدامین سال و کدامین ماه و کدامین هفته و کدامین روز و کدامین ساعت و کدامین ثانیه قلب من از حرکت باز خواهد ایستاد و در کجا در میانه راه زندگی من دیگر نخواهم بود  و زندگی بعد من همچنان جریان خواهد داشت زندگی هرگز و برای هیچکس باز نخواهد ایستاد.
 
سالها خواهد گذشت از زمانی که من نیستم و البته این راهی هست که بقیه هم خواهند رفت و هیچکاری نمیشه کرد و هیچکس از زندگی زنده بيرون نخواهد رفت ولی میتوان با کارهای بازهم بعد
كوتاه درباره اتیمولوژی (ریشه شناسی) واژه آدم
نویسنده:دكتر ویدا (دانا كامران)
آدم از ریشه عبری (آدوم) مشتق شده و معنای آن زمین شخم زده شده یا زمین انسانهاست.از سویی دیگر در قرآن كریم و در سوره مباركه الرحمن خداوند ماده خلقت انسان را "صلصال كالفخار" معرفی فرموده است(خلق الانسان من صلصال كالفخار). از این دو مطلب می توان اینطور نتیجه گرفت كه آدم به راستی هویتی پویا ، استحاله پذیر و كیمیاگرانه است،همچنان كه زمین كشاورزی برای بذر پاشی و برداشت
قبلا هم گفته بودم هیچ کسی را بابت عملی مسخره یا تحقیر یا سرزنش نکرده ام مگر آنکه پیش از آنکه از دنیا بروم خود نیز مرتکب آن شده ام. امروز عصر داشتم خواهرم را می گفتم ماشین دست این بچه( خواهرزاده ام) نده، می زند، می کوبد، می مالد جایی دردسر می شود. خواهرم گفت البته رانندگی‌ اش خوب است. به استهزاء گفتم باشد. دو دقیقه بعد وقتی داشتم همان ماشین را عقب عقب می آوردم بيرون آینه و سپرش را مالاندم به در. چهار دقیقه بعدش هم وقتی داشتم ماشین بردارم را می آور
 
آری . آری
هرگز ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنید
.
باشه . باشه 
چشب .چشب
.
اما . آخه میدونی مشکل کجاست 
بعضی وقتا دیگه صحبت دیدن ندیدن نیست 
 بعضی وقتا . بعضیا دیگه میخوان ظاهر زندگیشونو فرو کنن تو چشش آدم 
حالا تو چشاتم ببندی 
اینا خلاصه ی سواخی پیدا میکنن . ظاهر زندگیشونو فرو میکنن توی . تو 
اینجاست که وقتی تو چشاتو باز می کنی . میبینی ای دل غافل ، که ی ظاهر زندگی توت فرو رفته 
بدم فرو رفته ها  . یعنی بدااااااا . بد خخخخخخخخ
اگر دنیا اینطور باشد که انسان ها در طول دوره‌ی زندگی شان به طور عادلانه از فرصت های مختلف برخوردا نمی‌شوند که البته فکر می‌کنم اینطور است، آنوقت هیچ چیزی عادلانه نیست.
اخیرا خیلی کم از خانه بيرون می‌روم، و هربار که بيرون می‌روم دیدن آن حجم از فقر من را متعجب می‌کند. نه اینکه بگویم خیلی آدمی هستم که دلسوز و انسان‌دوست هستم، اما واقعا دو سوال برایم حل نمی‌شود. یک اینکه چرا باید انقدر فرصت ها ناعادلانه بین انسان ها توزیع شود؟ و دوم آنکه چگو
تمام راه برگشت ب این فکر میکردم ک تنهایی چقدر غصه بزرگیست!
تعریف میکرد ک بچه ها را عروس و داماد کرده و هرکدامشان حالا ۴۰,۵۰ سال سنشان است,خودش مانده توی خانه ای ک حتی بزور هم نمیتوان اسم خانه رویش گذاشت.پیرزن ۷۲ساله ای ک لابلای بازیافت ها توی یک اتاقک تاریک و حیاطی کوچک زندگی میکند,تمام دلخوشی اش دوتا مرغ است.
وقتی پرسیدم مادرجان خب چرا نمیری پیش نوه ت زندگی کنی؟پاسخش یک گزاره دو کلمه ای بود:عادت کردم!
عادت عجیبیست,عادت ب زندگی بین بازیافتی ها
داشتم فکر میکردم از چی بنویسم اینجا بقیه از چی مینویسن و فلان دیدم یه عالمه چیز هست که اصلا یادم نیود مثلا هفته پیش تولدم بود دیروز رفتم بيرون ولی من کلا نمیبینم همش ابن مدت میگفتم چقدر جذابه ادم دیدن و به دنیاشون فکر کردم دیروز فقط اهنگ گوش کردم و تو دنیای خودم بودم.
تولدمم. هه واقعا نمی‌دونم باید چی بگم کلا چیز کمی بی‌معنی‌ایه ولی اصولا این موقع‌ها به این فکر میکنم که چی غلطی کردم و چه غلطی خواهم کرد که جوابش معمولا اینه که هیچ.
فردا شاید
ما اندام‌هایی در بدن‌مان داریم که مطمئنا زندگی را برای‌مان راحت‌تر می‌کنند، اما بدون آن‌ها نیز بدن‌مان همچنان عملکرد خودش را خواهد داشت.
یکی از ریه‌ها
شما برای نفس کشیدن حداقل به یکی از ریه‌های‌تان نیاز دارید و اگر لازم شود یک ریه را می‌توان برای درمان سرطان ریه یا سل یا هر بیماری دیگری برداشت. نفس کشیدن با یک ریه سخت‌تر می‌شود، اما همچنان ممکن است. بیماری که یکی از ریه‌هایش برداشته می‌شود، حدود ۳۵ درصد از حجم هوایی که در یک ثانیه ب
 
وقتی زندگی شما یک زندگی پرسرعت است بودن غذاهای سریع به عنوان بخشی از این زندگی غیر قابل اجتناب خواهد بود. غذاهای بيرون (take-away) می تواند یک میان وعده سریع برای بعدازظهر قبل از تمرین ، همچنین یک وعده شام دیرهنگام بعد از مسابقه عصر یا یک وعده اصلی در برنامه مسافرت وقتی که امکان آشپزی وجود ندارد و قیمت رستورانها بیش از درآمد شماست را فراهم کنند. شاید بعد از یک هفته سخت کاری و تمرینی، شما روزی را می خواهید که بدون نگرانی از وظایف خانگی، فقط آنرا ب
کاتریج: کپسولی کوچک فی است که در آن گاز ازت با تحت فشار بسیار زیادی نگهداری می شود.
پین ایمنی: این پین به منظور جلوگیری از فعال شدن کپسول بصورت سهوی در یک سوراخ قرار دارد بنابراین در مواقع استفاده باید آن را از جای خود بيرون آورد.
دسته نگهدارنده: با استفاده از دسته، کپسول را بلند و جابجا می کنیم.
ضامن یا اهرم: با فشار دادن این ضامن پس از بيرون آوردن پین محتویات کپسول با سرعت از شیلنگ و نازل به بيرون پرتاب می شود.
زندگی بعضی از آدمها دشت است. دشت‌هایی فراخ و سرسبز، با گل‌هایی رنگ رنگ که آسمان آبی دارد.زندگی بعضی‌های دیگر کوه است. دامنه و قله دارد. ازش بالا می‌روند و فتح‌اش می‌کنند . زندگی بعضی‌های دیگر بیابان است. بایر، بی آب و علف. زندگی بعضی‌های دیگر کویر است. ظاهری خشک دارد اما درونش پر از قنات است و نقب‌هایی که به آب می‌رسد. و شبها هزار هزار ستاره‌ی درشت می‌ریزد توی دامن‌شان. زندگی بعضی‌ها دریاست. پر از ناشناخته‌هایی که نو به نو کشف می‌شود
چند روز پیش داشتم از کلاس برمیگشتم خونه.سوار تاکسی ای بودم که خطی همونجا بود و چون من تقریبا کل روزای هفته رو صبح ها بيرونم عادیه که همو بشناسیم.راننده هه گفت:خوبه با این همه خطر آقاتون میذارن هر روز بیایین بيرون!من در کسری از ثانیه تو مغزم:آقاتون؟( یاد شباهنگ افتادم که نمیدونست منظور طرف باباشه یا همسرش)خطر؟اجازه میدن؟؟؟؟-" چه خطری؟من همیشه با شماها میام." بهش فهموندم تو به عنوان یه راننده ی مرد نمیتونی هیچ غلطی بکنی.چون هزار جا ثبتی.
+"منظورم
باید برگردم به خودم. و یادم باشد همین طور آبکی خودم را از دست ندهم. حوصله‌ ی آدم ها را ندارم. اینها را اینجا می‌گویم وگرنه بيرون از اینجا قضاوتی روی آدم ها ندارم. اینجا این طوری است . بيرون از این‌ جا کاری به کار کسی ندارم. عادت گرفته‌ ام حرف دیگران را که می‌شنوم سکوت کنم. به گوش‌هایم هم عادت داده ‌ام کمتر بشنوند. فقط توی خودم هستم. شاید اینطور برایم بهتر باشد که سکوت کنم. شاید بهتر باشد باز سعی کنم زندگی کنم. شاید بهتر باشد دست و پا بزنم. ورز
انتخاب ها28 مارس    8فروردین
قبل از نارانان می گفتم که زندگی ام تحت کنترل است و می دانم چه می خواهم.فکر می کردم اگر فقط معتاد مصرف را قطع کند همه چیز درست می شود.حالا می فهمم که معتاد روی من کنترل داشته است.من دایم نگران او بودم و نمی خواستم ناراحت باشد.هر چه می خواست انجام می دادم حتی وقتی می دانستم این کار برای او خوب نیست .خواسته هاو نیاز های او در اولویت بود و من کنترل زندگی ام را از دست داده بودم.نارانان زندگی ام را به من باز گرداند.یاد گرفت
بسم الله الرحمن الرحیمفقط مونده بود به گریه کردن هام، گریه کردن جلوی فلان مسئول آموزش کل رو هم اضافه کنم. واقعا طرز برخوردشون دلگیر و نامناسب بود. فکر کن داری صحبت می کنی، یهو برگردن بهت بگن سه بار این و گفتی. :| من . افق . یعنی دانشجوهای منتظر پشت در کپ کردن که اون مدلی زدم از اتاق بيرون. متنفرم از این که یه سیستم مریض باعث بشه من زنانگی هام بروز پیدا کنه جلوی نامحرم. واقعا نمی تونستم جلوی گریه مو بگیرم.میشه واسم دعا کنیدحالم خوبه اگرچه شرایط خ
تداوم عشق در زندگی مشترک 
در زندگی مشترک زن و شوهر اصل هستند :در هر زندگی مشترک زن و شوهر شماره یک هستند . بچه ها شماره دو و کار شماره سه . اگر زوجی خودشان را در زندگی مشترک در اولویت قرار دهند و نقش اول زندگی باشند ، به طور قطع می توانند بچه های بهتری تربیت کنند و در امور شخصی و کار هم موفق تر باشند . اما اگر در زندگی مشترک این اولویت ها جابجا شده و زن و شوهر شماره دو یا سه شوند . هیچ چیز دیگر سرجایش نخواهد بود و درست عمل نمی کند و هیچ کدام از زندگی د

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

جدیدترین ها سرویس وبلاگدهی we are all dreamers Att پاورلاین دنیای تکنولوژی مجله اینترنتی بلاگ لوازم خانگی و آشپزخانه