نتایج جستجو برای عبارت :

باد تندی بر صحرا می وزید خار وخاشاک را با خود به هر سویی می برد راه. بچه

دل ہے صحرا یہ کوئی باغ یا گار نہیں
ہر کسی پر ہوئے روشن مرے اسرار نہیں
حسن جب حد سے بڑھے ہوتا ہے اسرار آميز
بے تحاشہ ہیں حسین آپ پر اسرار نہیں
یہ صفت رکھ کے بھی یہ لوگ منافق نہ ہوئے
آتشیں روحیں ہیں اور جسم کہ انگار نہیں
ادامه مطلب
تو تقصیری نداری. حتما الان روی تختت دراز کشیده‌ای و مردمک‌های دل‌فریب‌ات در پشت پلک‌هایت استراحت مي‌کنند. یک‌باره چند حجم هندسی مي‌بینی که به هم مي‌پیوندند و یک آدم درست مي‌کنند. یک مرد چهل و چند ساله، از آینده‌ای دور، کاملا معمولی و متوسط. یک لباس سیاه پوشیده که همانند آسمان شب است و یک پارچه‌ی سفید در دست دارد، روبرویت ایستاده است و مي‌گوید:
مي‌شناسی؟ اگر بگویی نه، نااميد مي‌شوم، اما فرقی ندارد، من حرف‌نزده از رویایت نمي‌روم. آم
کتاب خون در صحرا
 جهت دانلود فایل به روی لینک زیر کلیک نمایید.
دانلود کتاب خون در صحرا

کتاب خون در صحرا اثر پیتر ریب ترجمه جواد ميرکریمي نمونه کیفیت نویسنده: پیتر ریب مترجم: جواد ميرکریمي فرمت: PDF تعداد صفحات: 360 . دانلود کتاب های جواد ميرکریمي  کتاب خون در صحرا اثر پیتر ریب ترجمه جواد ميرکریمي نمونه کیفیت نویسنده: پیتر ریب مترجم: جواد ميرکریمي فرمت: PDF تعداد صفحات: ۳۶۰ (رمان .پ کاربران گرامي محتوای فایل نسخـه کامـل کتاب خون در صحرا اثر پیتر
به نام خدا
 The last desert war
این بازی در صحرا اتفاق مي افتد همان طوری که از نام بازی معلوم هست یک نبرد در انتظار شماست تا خود را با هرگونه اتفاقاماده کنید این یک نبرد معمولی نخواهد بود و شما همشهمجهز نیستید و هميشه هم همراهانی نخواهید داشت و همچنین دشمنان شما هم افراد معمولی نیست به طور کلیچیزی هست که انتظارش را ندارید نیروهای فرا زمينی قدرتمندیصحرا را در اختیار گرفته اند و شما در پی ماجراجویی خودبه این واقعه های گوناگون برخود ميکنه انقدر عجیب
Nejla Belhaj - Hezz Ayounek
https://www.aparat.com/v/Y1ntf

به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
برکت باد بر برادران
برکت باد بر مسافر
و دست‌بندی از نقره 
و جامه‌ی صحرا
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
برکت باد بر برادران
ای زیبای من، زیبای صحرا
زنهار مرگ را که شکارت کند، 
در اعماق صحرا 
ایشان برآنند تا جسمت را هدیه‌ی عقابان کنند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
برکت باد بر برادر
  خدا حافظ ای برادر زینببه خون غلطان در برابر زینب
حسین جان ای آبروی دو عالمنگین سلیمان به حلقه ی خاتم
برادر جان بی تو در دل صحراشده تنها خواهرت گل زهرا
ز زخم تنت روی ریگ بیابانبه اشک دل و سوز و آه یتیمان
تنت بی سر مانده در دل صحراسرت هر دم روی نیزه اعدا
سرت بر نی خون چکد به بیابان------کند گریه خواهر تو به هر شبشده محمل جای روضه ی زینب
تو ای سوره ی پاره در بر زینبمزن دست و پا در برابر زینب------به شهر شام در هجوم نظر هاکند خنده دشمنت به غم ما
زند سیلی
داستان نثر ساده کاجستان
درکنار خط های سیم تلفن بیرون از ده دو کاج رشد کردند سال های دراز عابران پیاده آن هارا مانند دوست مي دیدند روزی باد پاییزی تندي وزيد یکی از کاج ها افتاد و خم شد و روی کاج همسایه اش افتاد به او گفت ای کاج همسایه مرا ببخش  من را
تحمل کن ریشه هایم از خاک بیرون است کاج همسایه با نرمي به او گفت دوستی ما هر دو را از یاد نمي برم ممکن است روزی این اتفاق برای من بیفتد دو ستی آن ها به گوش باد رسید وآرام شد کاج ریشه گرفت وميوه های هر دو
صدای تو که طنین خدا در آن جا داشتمرا از اینهمه دوری به خویشتن واداشتصدای تو که همه لطف و مهربانی بودغریو خستۀ موج و نوای دریا داشتصدای تو که به گوش دلم جنون آموختشباهتی به صدای لطیف لیلا داشتصدای تو که ز نای خدا برآمده بودشکستگی و غم ناله های مولا داشتصدای تو که مرا از خودم جدا مي کردتداعی نی و سوز غروب صحرا داشتصدای تو که وجود مرا ز هم پاشیدهزار ندبه و عهد و فرج در آن جا داشتمریم عربلو
چند سالیست  که چندان متوازن برای نگارش نیستم ( دلنگاشت حاصل توازن درون است) بیماری حضرت پدرم در این چند سال مرا هم از درون رنجور کرد هرچند که خدمت به حضرت پدرم  به لطف و تفضل  حضرت ایشان  برایم حاصلی بسیار ارزشمند داشت .   چندیست که حضرت ایشان  از دامان خاک رها گشته است و من را تنها ی تنها رها نموده است .
آرزویم این است که به وقت مقرر در مقامي باشم که با حضرت  ایشان محشور گردم 
این متن  را اول در جواب نامه ای به یک دوست نگاشتم ولی بهتر دیدم که در
راه‌پیمایی اربعین تنها سفری در جغرافیا نیست، بلکه حرکتی در تاریخ است؛ آن هم نه به گذشته، بلکه به آینده. آن‌چه به این سفر جغرافیایی عمق و معنای تاریخی بخشیده، تحولی است که در بصیرت راه‌پیمایان پدید آمده است.
(بخشی از کتاب)
 
 
دکتر غلامعلی حداد عادل در سفر خود به نجف اشرف در سال ۱۳۹۶، با سیل عظیم راه‌پیمایان اربعین هم‌مسیر مي‌شود و شرحی از جریان این راه‌پیمایی و اتفاق‌های روی‌داده در مسیر نجف به کربلا را در این کتاب که با عنوانی برگرفته
سلام 
دوره خدمت آموزشی ام بلاخره تموم شد .! 
" به صحرا مي روم دستم تفنگی ، به دست دیگری بیل و گلنگی
مسلسل ، مادری دلخسته دارم ، برادر کوچکی گل دسته دارم "
فقط مونده  که یه دوره ضمن خدمت آموزش و پرورش رو بگذرونم.
از همين حالا در خدمت دوستان هستم و اميدوارم بتونم بیشتر از گذشته به دوستان کمک کنم و کارهای بیشتری برای وبلاگ نویسان انجام بدهم.
در مورد خدمت آموزشی ام تو وبلاگ شخصی خودم یا همينجا مي نویسم.
خرید سی دی و فایل از سایت barishsesi.com انیميشن The Incredible 2(شگفت انگیزان 2) در سال 1397 با نام سوپر قهرمانلار ایکی” توسط وب سایت باریش سسی به زبان ترکی آذربایجانی دوبله شده و در سال 1398 منتشر شد است.
عواید حاصل از فروش دوبله ترکی انیميشن سوپر قهرمانلار۲ به سیل زدگان ترکمن صحرا اهدا خواهد شد.
http://barishsesi.com/%d8%a8%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%b4-%d8%b3%d8%b3%db%8c-%d8%af%d9%88%d8%a8%d9%84%d9%87-%d8%aa%d8%b1%da%a9%db%8c/
دانلود دوبله فارسی فیلم Waterhole #3 1967کیفیت BluRay 720p اضافه شد
دانلود
بازیگران : Carroll O’Connor, James Coburn, Margaret Blye
کارگردان : William A. Graham
محصول : ایتالیا
سال تولید : ۱۹۶۷
فرمت : MKV
زبان : دوبله فارسی
حجم :  ۱٫۱۰ گیگابایت
نام پارسی فیلم : مزدوران طلا
خلاصه داستان : پس از اینکه قماربازی سربازی را مي‌کشد، نقشه‌ای پیدا مي‌کند که در آن به نقطه‌ای در صحرا اشاره کرده که گنجینه طلای ارتش قرار دارد…
هوالکریم
سرخی شفق، التهاب دلش را بیشتر مي کرد. صخره های سیاه رنگ سر برآورده از صحرا، همچون نقابی چهره ی برافروخته ی خورشید مکه را در برمي گرفت. شبی دیگر، بی مهتاب، بی یار، در تعجیل بود. چندان که خورشید فرومي نشست، صبوری از جانش رخت برمي بست. آخرین شعاع های نور، دل آسمان را به سرخی آتش گونه ای مي کشانید. و شعله ای غریب بر آن لحظه های منتظر که آميخته با دلشوره ای نا آشنا بود، زبانه مي کشید. از ساعاتی پیش چندین تن را در طلب او فرستاده بود و تا کنون ه
هوالکریم
سرخی شفق، التهاب دلش را بیشتر مي کرد. صخره های سیاه رنگ سر برآورده از صحرا، همچون نقابی چهره ی برافروخته ی خورشید مکه را در برمي گرفت. شبی دیگر، بی مهتاب، بی یار، در تعجیل بود. چندان که خورشید فرومي نشست، صبوری از جانش رخت برمي بست. آخرین شعاع های نور، دل آسمان را به سرخی آتش گونه ای مي کشانید. و شعله ای غریب بر آن لحظه های منتظر که آميخته با دلشوره ای نا آشنا بود، زبانه مي کشید. از ساعاتی پیش چندین تن را در طلب او فرستاده بود و تا کنون ه
هوالکریم
سرخی شفق، التهاب دلش را بیشتر مي کرد. صخره های سیاه رنگ سر برآورده از صحرا، همچون نقابی چهره ی برافروخته ی خورشید مکه را در برمي گرفت. شبی دیگر، بی مهتاب، بی یار، در تعجیل بود. چندان که خورشید فرومي نشست، صبوری از جانش رخت برمي بست. آخرین شعاع های نور، دل آسمان را به سرخی آتش گونه ای مي کشانید. و شعله ای غریب بر آن لحظه های منتظر که آميخته با دلشوره ای نا آشنا بود، زبانه مي کشید. از ساعاتی پیش چندین تن را در طلب او فرستاده بود و تا کنون ه
.طرح سوال(کودکان ۷_۱۰ سال):
-خدا چیست؟کیست؟
مجموعه منتخب پاسخ ها:
۱-خدا مانند نور است.
۲-خدا در آسمان ، بالای ابر هاست و دعا های انسان را مي شنود و اجابت مي کند.
۳-خداوند همه ی مارا آفریده است.
۴-خدواند همه جا حضور دارد ، اما ما قادر به دیدن ایشان نیستیم.
۵-خداوند پدر و مادرم و من را آفریده است.
-و از همه جالب ترِ این پاسخ ها:
۶-زمانی که دریا را دیدم ، خدا را دیدم (خدا را در دریا دیدم).
باری:
به دریا بنگرُم دریاته وینم            به صحرا بنگرُم صحراته وین
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدیعبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدیآن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان راوقتی غریبانه مي‌رفت بی‌یار و یاور ندیدیآری در آوردن تیر بی‌دست از دیده سخت استامّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدیحیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دستیا بُهت ناباوری را در چشم مادر ندیدیشد پیش تو نااميدی تیر نشسته به مشکتمثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدیبر گودی سرد گودال خوب است چشمت نیفتادچون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدیدلخ
اميرالمومنین علی علیه السلام
 
ز خورشید گردون فراتر منم من
که خاک کف پای حیدر منم من
 
سزد گر ملک لب گشاید به مدحم
که مداح مولای قنبر منم من
 
علی (ع) آن که گر پرسی از وی که هستی
بگوید که ساقی کوثر منم من
 
نگهبان دین دست حق روح قرآن
رسول خدا را برادر منم من
 
مسیحا شود زنده با یک نگاهم
که جان عزیز پیمبر (ص) منم من
 
به دریای طوفانی دهر کشتی
به کشتی توحید لنگر منم من
 
به پیغمبران رهنما در بلاها
به ختم رسل یار و یاور منم من
 
چه بالاتر از این چه نیکوت
تا یه زائر ميرسه از کربلا این گفتگومه    منم آقا آرزومهآقا یک عمره که صحبت حرم بغض گلومه    منم آقا آرزومهخوش به حال اون پرنده که لونش بین دو بومه    منم آقا آرزومهمنم آقا آرزومه.+ قطره باشم ولی تشنه    وسط دریا بميرم ++ مثه مجنون برا لیلی    تو دل صحرا بميرم +
دانلود صوت جلسه دوم
خلاصه جلسه دوم:

یکی از عوامل بروز بیماری‌ها در کنار هم قرار گرفتن حیوانات و جمعیت مردم است. هنگامي که حیوانات از صحرا و بیابان‌ها به داخل جمعیت انسان وارد شدند بیماری‌ها رشد کردند.
برخی بیماری‌ها بخاطر مهاجرت انسان از روستا به شهر است. در کشورهای توسعه یافته مهاجرت مع از شهر به روستای ارگانیک آغاز شده است (دور از فرهنگ شهری نوین) تا مصارف زندگی را بصورت طبیعی استفاده نمایند. مثلا غذای طبیعی، آب طبیعی، زندگی طبیعی، غ
سلام و عرض ادب
ز کویِ یار مي‌آید نسیمِ بادِ نوروزی
از این باد اَر مدد خواهی، چراغِ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن، غبارِ غم بیَفشانی
به گار آی کز بلبل، غزل گفتن بیاموزی
پیشاپیش ، عید نوروز را خدمت شما تبریک و تهنیت عرض مي کنم  
امام علی (ع) فرمودند : کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ»
(نهج‏ البلاغه، حکمت‏428) 
هر روزی که در آن معصیت و گناه و خلاف نشود، عید است .
راستی هفت سین امسال سامرا هم دارد
با آرزوی سلامتی ، تندرس
بسم الله الرّحمن الرّحیم  
 
و اینگونه فرمود که هرکس حسین(ع) را زیارت کند گویا خدا را در عرش زیارت کرده است .
سرّ تقرب خاک بلا را باید در نماز ظهر عاشورای حسین ابن علی (ع) جستجو کرد.
نمازی که با هر سجده اش کذّابان زمان را به دوزخ ابدیشان کشاند و مستغنیان صحرای خون را در تاریکی ندیدن ها و نشنیدن هایشان غرق نمود .
واین تیرها ، تیر بلا نیست که در مقابل قرائت حسین (ع) خاشعانه در قلوب همراهانش مأوا ميکند، این همان صلای لبیک آسمان به خونهای جاری متق
آبان یازده 60
 
مهرداد خوشبخت ساختن فیلم‌های بلند را از وسط دهه‌ی هشتاد استارت کرد و آبان یازده ۶۰» یک کدام از فیلم‌های جنگی این سال است . خوشبخت هفت سال پس از فیلم عقاب صحرا» با این اثر به سینما برگشته است . علیرضا کمالی , حسن معجونی , شبنم گودرزی , حميدرضا محمدی و نادر سلیمانی درین فیلم سینمایی بازی نقش مي‌نمایند . این فیلم جنس اداره فرهنگی هنری نقطع ی عطف است و ميگویند اثری متعدد در حوزه‌ی دفاع مقدس به شمار ميرود . خل
شروع داستان:
نور شدید آفتاب به حدی زمين را گرم کرده بود که گویی کسی آتشی به زیر پای رهگذران صحرای صبا روشن کرده و آنان را وادار کرده بود که از توقف های ميان راهی خود به حد توان بکاهند.کاروانسرایی که در گذشته در هشت فرسخی شهر قرار داشت یکی از همان محدود مسیرهای بود که کاروانیان برای استراحت و گذراندن شب به آن پناه مي بردند ولی چون شهر شجره وسعت یافته بود دیگر آن کاروانسرا از رونق افتاده بود و کم کم تبدیل به خرابه شده بود . خرابه ای که اگرچه دیگر
بنام آن خدای تنهاییبنام آن کس که نتوان گنجد در این ذهن خاکیما نیز نبردیم رسم روزگار اداتو خود خدایی سهم بخشش خواهیم تو مارادر این کویر خود ساختی بلبل و صحراشگفت شدیم تا گشودیم دیده بر دنیااز بس زدی عشق را بر زر زرینغافل گشتیم ز خلقت یقینگوی تو را هفت شبانه روز خلقت نبود کافی؟خود گوی چیست این راز مگوی تنهایی؟زدی دست بر جهان در هفت شب آسمانیچو زین هست که درآری خود را ز تنهایی؟!!گر تو را بدرآورد ز سکوت تنهاییپس چیست این خلقتی که نامش گرفت بشری؟!
روزی حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد : دلم مي خواهد یکی از بندگان خوبت را ببینم . خطاب آمد : در صحرا برو آنجا مردی در حال کشاورزی است . او از خوبان درگاه ماست . حضرت آمد و مردی را در حا بیل زدن و کار کردن دید تعجب کرد که او چگونه به درجه ای رسیده که خداوند ميفرماید :از خوبان ماست . او این سوال را از جبریئل پرسید و او عرض کرد : الآن خداوند بلایی بر او نازل مي کند مشاهده کن و ببین او چکار ميکند . سپس بلایی نازل شد که آن مرد در یک لحزه هردو چشمش را ازدست د
اسفند 97. دم دمای عید. بدون شور. کم انرژی. زودرنج. غالبا بی حوصله و ایستاده در لحظه ی بحرانی.اسفند 95. دم دمای عید. پر شور. سودای تجربیات نو. در تکاپو برای شروع اولین سفر مستقلم. سفر به ترکمن صحرا. رویارویی با ناشناخته ها، چالش ها، خطرات و چشم به راه آموزه های جدید.
سفری که با یک شعار شروع شد: "سفر به دیگر سو، درک تفاوت ها" ! جمله ای که یک انتظار در پس خود داشت. انتظار از جاده، طبیعت و مردمان: دیدن تفاوت ها و دمخور شدن با آنها تا درک کردنشان. اما غافلگیری
این داستانیه که برای خوشی این دل شروع کردم. پس نه انتظاری از خودم دارم نه برام حیاتیه که جذاب و. باشه. آزاد و بی‌قید و توقع‌ طوری:
شبی زمستانی بود. از آن شب‌هایی که دل ابرهای تیره ریش بود و برف، رقصان ميبارید. کوچه‌ها یخ‌زده و سفید و غم‌ناک و درختان خشک و خشن بودند. آرام و خرامان و هماهنگ با نرميِ رقص دانه‌های برف قدم برمي‌داشت. مي‌خزید. باد زمستانی ملایم ميوزيد و موهای نیمه‌جعدش را تاب مي‌داد.
ادامه مطلب
دانلود مداحی یونس حبیبـی(یااباعبدالله الحسین ع )
 
 
مداحی بیاد ماندنی و دلسوز غمنامه حضرت رقیـه(س)حاج یونس حبیبـی(یااباعبدالله الحسین ع) را جهت دانلود شما محبین اهل بیت(س) قرار داده ایم
 
دانلودحجم: 8.06 مگابایتتوضیحات: حاج یونس حبیبـی(یااباعبدالله الحسین ع )
 
param name="AutoStart" value="False">
 
 
متن شعر مداحی یااباعبدالله الحسین
 
 
 
 یا ابا عبدالله الحسینحسین فاطمه سلامحسین مصطفی سلامحسین مظلوم علیشهید کربلا سلاماون که مي گفت تو کربلاخیمه هاتو آت

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

نمایندگی تعمیر پکیج دیواری بوتان ایران رادیاتور در شیراز -فلاح زاده نگین سنگ کویر صادرکننده سنگ ساختمانی معـبری بهـ آسـمان معرفی کانال تلگرامی فروشندگان تامین تجهیز مولد مــلتـفــت نــیـوز xdfgnwsbv3 .:: مجیب ::. موزیکال سایت