دانلود آهنگ حميد اصغری من بی تو + متن و کیفیت عالی
امشب مي توانید دانلود کنید و گوش دهید به ترانه من بی تو با صدای حميد اصغری
Exclusive Song: Hamid Asghari – Man Bi To With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن اهنگ من بی تو حميد اصغری
من بی تو توئه بی من دیگه عاشق نیستیم
زندگی مارو عوض کرد مث سابق نیستیمبی تو حتی دیگه لبهام نای خندیدن ندارن
همه دنیا هم دستن تورو یاد من بیارنحالا تنها من بی تو چی به جز مرگ ميشه
آرزو کنم نميتونم با نبودت دلو رو به رو کنممگه ميشه جز خود تو به ع
نميدونم چرا. چرا نميتونم کنارش بذارم؟ یه گوشه از قلبم، یه گوشه از ذهنم مونده و هیچ راهی هم برای بیرون انداختناش به ذهنم نميرسه. دوست داشتم که طرحام رو با موضوع موسیقی و معماری کار بکنم، با چهار تا از آهنگهای بیت. از یه ماه قبل شروع کردم، ولی هنوز به نتیجه نرسیدم. باید کنارش بذارم و یادم نره که یه قسمت از کار معماری حجمه، پلان، نما، پرسپکتیو و. باقی چیزا هستن که باید روشون کار بکنم و موندن هنوز.
از جر و بحث ریزی که دیشب با علی سر انیميشن تبلیغاتیای که ساخته بودیم داشتم، به دوتا نتیجه مهم رسیدم. یه دونهاش رو از قبل ميدونستم: این که من در برخورد با بعضی آدما و رفتارهاشون، احساسی برخورد ميکنم که به ضرر خودم تموم ميشه آخرش.این جور مواقع ميتونم چندتا کار بکنم: بنویسم برای خودم که چه حسی داشتم و این که فرض بکنم یه نفر دیگه این پیام رو به من داده. آیا همچنان همون حس قبلی و جواب قبلی رو بهش ميدم؟ و تلاش کنم برای خودم برداشت خودم از
تلگرام، اینستاگرام، کلش و. . هزاران برنامه که ساعت ها وقتمون رو با اون ها هدر مي کنیم. در حالی که هزاران مشکل و ایده در ذهنمون موج ميزنه. برم استخر، مطالعه بکنم، ورزش بکنم، به کارهام برسم و. .
گوشی های امروزی یا همون گوشی های هوشمند، در این زمونه در حد یک کامپیوتر هستند واسه خودشون. تو اینترنت بگرد، بازی بکن، با دوستانت چت بکن، فیلم ببین، موسیقی گوش بده، تحقیق بکن و هزار تا کار دیگه که الان به ذهنم نمي رسه. خود منم ساعت ها ميشینم با گوشی مشعو
یادمه اولین روز مدرسه وقتی زنگ دوم خورد نشستم یه گوشه و گریه کردم. دیشب بعد سالها وقتی جشن فارغالتحصیلی تموم شد، هیچ حس متفاتی نداشتم. از دیشب تا حالا تو دلم غوغاست. چقدر این جشن برام غمانگیز بود.
برای آهنگ پایانی جشن از آهنگی که من پیشنهاد کرده بودم استفاده کردن. چند تا از بچهها بهم بازخورد خوبی دادن و گفتم اینجا هم بذارم.
بشنویم. آهنگ Arrival of the Birds(ورود پرندگان) از گروه The Cinematic Orchestra
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصوی
بعد از تعویض مفصل لگن چه ورزش هایی ميتوانم بکنم
جراحی تعویض مفصل ران را در هر سنی بعد از بلوغ ميتوان انجام داد. بسیاری از بیمارانی که این جراحی را انجام ميدهند در سنین جوانی و ميانسالی هستند و مشتاقند تا بعد از جراحی در فعالیت های ورزشی شرکت کنند.
از طرف دیگر غالب افراد جوانی که تحت این عمل جراحی قرار ميگیرند مشکل خاصی در دیگر قسمت های بدنشان ندارند و از لحاظ بدنی توان انجام فعالیت های ورزشی را دارند.
بعد از جراحی تعویض مفصل ران درد لگن ب
با سلام
امروز ميخوام مطلب مهمي رو یادتون بدم که خودم جایی ندیدم اینجوری آموزش بدن. خودم برای پایان نامه م گیر کرده بودم و ميخواستم این کار رو بکنم ولی دوتا PDF معروف که تو نت بود رو دانلود کردم ولی هیچکدوم واضح و درست این رو نگفته بودن.
سوال: چطور صفحات یک سند در word رو در چند بخش شماره گذاری کنیم؟
ادامه مطلب
A song yuo'd sing a duet With Somone on karaoke
سوغاتی، هایده
وقتی ميای صدای پات از همه جاده ها مياد
انگار نه از یه شهر دور . که از همه دنیا مياد
تا وقتی که در وا ميشه . لحظه دیدن ميرسه
هر چی که جاده است رو زمين . به سینه من ميرسه
آه…
ای که تویی همه کسم . بی تو ميگیره نفسم
اگه تورو داشته باشم . به هر چی ميخوام ميرسم
به هر چی ميخوام ميرسم…
وقتی تو نیستی . قلبمو واسه کی تکرار بکنم؟
گلهای خواب آلوده رو . واسه کی بیدار بکنم؟
دست کبوترای عشق . واسه کی دونه بپاشه؟
مگه تن من ميت
فکر نميکنم انسانی روی زمين موجود باشه که وقتی باهاش درباره تلف کردن وقت حرف ميزنم نفهمه چی ميگم. درسته پدیده رایجیه، اما به شدت آزار دهنده هست. گاهی اوقات نميفهمي چطور یک روز رو ميگذرونی، و تا به خودت ميای ميبینی باید منتظر فردا باشی. البته من به هرچیزی هدر دادن وقت نميگم. یه نقل قولی بود، نميدونم از کی، که ميگفت:
Time you enjoy wasting was not wasted.
خیلی کارا ميکنم که شاید خیلی مفید به نظر نرسه. مثلا خیلی با دوستام حرف ميزنم. این زمان به وضوح صرف کا
این بود که از اون شخصیتی که ساختم از خودم داشت بدم ميومد
نیاز داتم یه مدت خودم باشم و تحسین کسی رو برنینگیزم
و یه مدت تو سکوت تلاشمو بکنم
و فقط سرو صدای موفقیتمو بلند کنم
نه این که تو مسیر اینقدر دادو هوار بکشم برای اینکه بقیه رو متوجه خودم کنم چون فقط دارم انرژیمو تو مسیر نادرستی تقلیل ميدم !
همين !
سلام خیلی خوش حالم که نسبت به 7 سال پیش وبلاگ نویسی توی ایران داره به بلوغ ميرسه یا شایدم ميتونم بگم رسیده. و دوست دارم تجربیات و دل نوشته های خودمو توی وبلاگم منتشر بکنم.خب بجای اینکه بیشتر گزاف گویی بکنم دوست دارم خودمو بهتون معرفی بکنم من سینا هندی زاده هستم از مشهد و الان 21 سالمه خب مطمئنا شما مانند بقیه خیلی کنجکاو ميشین که بدونین چرا فاميل من هندی زاده هست؟؟؟ اول بهتون بگم کلا همتون خیلی فضولین آره من یک هندی هستم از نسل پنجم غلامرضا
دوستم با من تماس ميگبرد. از ناراحتی من از خودش ميگوید، کمي خسته جملهها را کنار هم ميچیند و دلایلی از کارهای گذشتهاش ميآورد. شرم خاصی در حرفهایش هست. هیچوقت بلد نبوده است که معذرت خواهی کند هميشه و از دوران راهنمایی که یادم ميآید همين بوده است. هميشه تو خودت باید عذرخواهی را از لحن بیان و حرفهایش متوجه شوی. از این موضوع دیگر فاصله ميگیرد و شروع ميکند به بیان دردهایی که داشته است.
ميگوید نگاهم کن من اینقدر زیر فشارم که دیگر نمي
سلام
این روزام تعریفی نیست
من از اون آدمام که زود به شرایط عادت ميکنم
از اون آدمایی که زیاد ميخندن،ولی دلشون درده
همه چی بهم گره خورده
ميگن رضایت والدین شرط موفقیته.
و من تویه یه جنجال بزرگ با مامان و بابام
اوضاع آشفتیهپول لازم دارم واسه منابه ولی موجودی قابل برداشت کارتم ۳هزار تومنه!
امروز اتفاقی روزه شدمميگم اتفاقی چون ″حضرت یار″ روزه بود و منم روزه شدم
کلی گریه کردم امروز
با خانوادم تو هیچ کاری همکاری ندارم
ناهار امروزم سوختچون م
وقتی قدم در خاک پاک و مطهر شلمچه و طلائیه و هویزه مي گذاری نا خودآگاه تمام رفقای بزرگواری که توفیق داشتیم مدتی اندک در کنارشان باشیم و اما بال بر آسمان گشودند و افلاکی شدند و به خیل شهدا پیوستند در مقابل چشممان مجسم مي شوند.
ادامه مطلب
من پیشش نیستم و نميتونم کاری براش بکنم , منی که هر وقت ناراحت بود سعی ميکردم حالشو بهتر کنم , حتی وقتی خودم ناراحتش کرده بودم , دیگه واقعا یاد گرفته بودم وقتی ناراحته چیکار کنم که بهتر بشه حالش .
ولی الان چی ؟ حتی نباید باهاش حرف بزنم .
نفسم درست حسابی بالا نمياد , سینه ام تنگ شده .
امشب از آن شبهاییست که خواب از چشمانم ربوده شده است. گاهی اتفاقاتی از این دست خواب را از آدم ميد. در این ميان، من قصد دارم منطقی عمل بکنم. منطقیش هم ميشود اینکه بیخیال ماجرا بشوم و بروم بخوابم. بخوابم و به این اميدوار باشم که زندگی هنوز هم به روال عادیاش ادامه ميدهد. و به این فکر کنم، من هنوز همان آدم سابق هستم.
ف-ح ام گم شده، کنار دریا با سیگاری نیمه سوخته و یک گیلاس شراب منتظرم که بیاید و دست در پشتم بگذارد و با آهی بنشیند و بگوید سلام، بلاخره اومدم و لبخند بزند. منم نگاهش بکنم و با یه لبخند بگم سلام و به نوشیدن ادامه بدهم و این لحظات در این نقطه تا هزاران سال متوقف شود.
الف.
سلام.
نميتوانم تصوّری داشته باشم از این که اگر سرگذشت تا به امروزم را برای منِ پارسالم تعریف ميکردید چه واکنشی نشان ميداد. راستش به غایت غریبست. و زندهگی مگر هماین تجربه کردنها نیست؟ هماین که نميتوانم برای سالِ بعدم تصوّری داشته باشم مگر هیجانانگیزش نميکند؟ راستش قضیه اینجاست که من نميدانم چه ميخواهم بکنم. درگیر این بیهدفیِ مزمن شدهام. خسته شدهام. از کار دوّم هم درآمدهام. بیپول. بیهدفِ درست و م
مانده ام با چه گمانی تو گرفتار منی!و هنوزم که هنوزست خریدار منی!تو همانی که اميدت به دلم مهر زدهتو همانی که دمادم،پی انکار منیدست این ثانیه ها پای تو را سخت گرفتتا که حاشا بکند بخت،که تو یار منیدرد و درمانی و زخمي و حواست هم نیستکه پرستاری و تیماری و بیمار منیلحظه ی رفتن تو خواب ز چشمانم رفتبعد از آن رووز تو هم ماه شب تار منیدست تقدیر تو را از سر من باز نکردهر کجا مي روم انگار که سربار منیبر لبم ذکر تو انگیزه ی فریادم دادگله از عشق ندارم که سزا
به صورتش نگاه کرد.
-حالا آزادی که بروی.
چشمهای گنگش را از سرِ زانوها برداشت و خیرهی او شد.
-آزادم؟
-هوم.
-که چه کنم؟
-بروی دنبال آزادی، شادی، آرامش، خوشبختی. من چه بدانم. همين اساميِ گلدرشتی که هرروز در دفترت مينوشتی.
-دنبالِ. چی؟
-همان چرندیاتی که پیشان ميگشتی.
-چرندیات؟ چه ميخواهم بکنم با چرندیات؟ من لانه چیدهام اینجا. توی این محبس، من پیلهام را تنیدهام. حالا چشم و گوش بسته کدام گوری رهایم ميکنید؟
-که بروی دنبالِ.
-خفه شو. خف
به نام خدای مهربون
29 دی ماه سال1398
صبح قرار بود یه سر به مرساناخانوم بزنم و سوغاتیشو بدم و بعدش برم برسم به کارام.
مرسانا هميشه غافلگیر ميکنه ماهارو با کاراها و حرفها و ادا اصول جدیدش
و ریعکشن این غافلگیری ها ميشه ذوق کردنای بی حدو حساب ما
و من باز اینقدر ذوق کردم براش که از زمين بلندش کردم و چنتا حرکت موزون درحالت بچه بقل انجام دادم و اونم خوشحال از اینکه بازهم موفق شده بود با شیرین کاری جدیدش منوجوگیر بکنه که یکهو مهره های کمرم شروع کرد به
توی اینترنی خیلی دارم خودم رو کنترل ميکنم که خوبی ها رو ببینم، استفاده بکنم، جز نزنم برای تعطیلی بیشتر و سایتای آف تر. برخلاف خیلییییا که وقتی ميبینن اینجوری سعی ميکنن کشیکای سنگین تر بندازن بهت و خودشونو آف کنن که برن آپولو هوا کنن!!
ولی خب باید اینجوری بمونم. باید دنیا رو از دریچه ی خوبی ای که انتظار دارم ببینم. تا حالاش که این ۶ ماهش بد نگذشته، بقیه شم خوب بگذره که نشیم از اونایی که انقددد غر زدن از اینترنی که ازش بیخودی یه دیو ساختن!
سلام
امروز یک روز خیلی خاص بود برای خودش.
صبح اول وقت با برنامهریزی کامل تصميم گرفتم با توکل بر خدا، برنامه هام رو دقیق تر از روز قبل انجام بدم
ولی اتفاقاتی که وسط کار پیش اومد باعث شد که نسبت به برنامه که از قبل تمرکز کرده بودم عمل نکنم و هم باعث شد خیلی از کارهایی که قرار بود برای فردا آماده کنم بمونه
یه وقتایی فکر مي کنم چه چیزی باعث شد که من نتونم به برنامه ای که روز قبل ریختم عمل نکنم؟
چرا باید خودم رو دست اتفاقات مي دادم؟
چرا سعی نکردم
به نام خدازمانی معتقد بودم برای رسیدن کافی است قدم اول را بردارم. کافی است شروع به رفتن برای رسیدن بکنم. موفقیت را ثمره بی چون و چرای تلاش ميدانستم و اطمينان صد در صد داشتم که اگر همه تلاشم را بکنم به مقصود خواهم رسید. فکر ميکردم اگر وقت و انرژی کافی صرف کنم و از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکنم، آن اتفاق که باید ميافتد.اما بعدها فهميدم، رفتن هميشه به رسیدن منتهی نميشود! حاصل هميشگی تلاش بسیار، موفقیت نیست! متوجه شدم وقتی با انگیزه و توکل
بالاخره امتحانات و کابوس های مرتبط با اونا تموم شدن و حالا من موندم دوباره با کوله باری از کارهای عقب افتاده "غیر درسی" !!! به قول عزیزی " یه عالمه سستی"!!
امشب برای من از بهترین شب های ممکن بود، شبی که دوستی بعد از مدت ها نااميدی دوباره یه نور اميد قوی ای توی دلم ایجاد کرد.
هیچوقت از آدم هایی که بهترین راه رو فراموش کردن ميدونن خوشم نیومده و نخواهد امد. از نظر من این آدم ها یه عده تنبل تن پروری هستن که راحت ترین راه رو این ميدونن!
امشب رسیدم به یکی ک
امتحانارو دادیم تموم شد. :) از بین امتحانا به نظر من فیزیک رو سخت داده بودن بقیش در حد استاندارد بود. ولی خودم زیست و فیزیک رو خراب کردم. p: به هر حال دادیم تموم شد. حالا فقط کنکور مونده! تقریبا 7 هفته دیگه کنکوره. تصميم گرفتم واسه این چند هفته بشینم کنکور های سال قبل رو حل کنم. هر کجا اشکال داشتم برم اونجا ها رو یه بار دیگه بررسی بکنم. ببینینم چی ميشه .
همهجا گرد نااميدی و انزجار پاشیدن. گرهی دار رو دوباره تنگ وتنگتر کردن. کی ميزنن زیر این چارپایه و راحتمون ميکنن؟
این رو دو روز پیش نوشته بودم. وقتی نااميدی سایهشو انداخته بود رو سرمون .اما این بار بر خلاف هميشه نترسیدم که قراره چی بشه؟ انگار مغزم سر شده . قلبم از ظلم به درد مياد اما آروم و بیتفاوتم. نه ميخوام کاری کنم و نه مي تونم کاری بکنم. بنزینو ریختن روی شعلههای زیر خاکستر و آتیشش مثل هميشه فقط دامن بدبخت بیچارهها رو گرفت. م
کل امروزم به درس خوندن گذشت و یه ۳ ساعت هم ما بینش غذا درست کردم و خونه رو تميیز کردم
اعصابم از خستگی و شنیدن یک سری چیزای وااقعا نامربوطِ مزاحم و مزخرف بهم ریخت.اجازه دادم اشکهام بریزن.ولی بلافاصله به نوشتن جواب سوالهای بایو ادامه دادم و سعی کردم حفظشون بکنم اما احساس کردم نیاز به یه جوشونده دارم که این التهاب اعصابم رو کاهش بده.گل گاوزبون گذاشتم دم بیاد،یهو یاد پارسال و اون وقتا که از کتابخونه برميگشتم و برای ارامش اعصابم گل گاوزبون
* قرار گذاشته بودم صبح تا ظهرُ اصلا سمت گوشی نیام و درس بخونم!
فقط دو روز سر قرارم موندم:( دیروزُ که کلا خوابیدم و بعد از اون اصلا حس خوندن نبود
امروزم با زور و بیچارگی خودمو بیدار نگه داشتم و بازم حس خوندن نبود! فقط چند تا نمونه سوال وارد جزوم کردم؛/
* الان که اندازه صبح خوابم نمياد، یه نتیجه گرفتم که اميدوارم در روزهای آینده یادم باشه اونم اینکه: نخوابی نميميری! ؛/
* و حال بگیر تر از همه اینه ! که وقتی هم ميپرسی ینی چی ميگه همينجوری!
خیلی سخ
چیزی نمونده از این ترم. امتحانا دارن قطار ميشن پشت سر هم . دو هفته ی اول بهمن هم که هر روز پشت سر هم ، پیوسته ، قراره امتحانای ترممون باشه :)! وقتی ميگم هر روز یعنی فقط یه جمعه اون وسط امتحان نداریم =)))! چند روز دیگه شروع ميشه
باید از الان بشینم بخونم و آماده باشم براش. خیلیاشو خوندم ولی هنوز یه مرور کلی باید بکنم. حداقل این ترم به الف شدن برسم! تا اینجای کار امتحانایی که دادم نتیجش خوب بوده اما خب خودم راضی نیستم از این وضع درس خوندن! مثل دبیرستان
درباره این سایت